سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بهداشت    4

حمام گرفتن 

استحمام در تابستان در رودخانه انجام می گرفت و تقریبا هر نفر در 24 ساعت یک بار به رودخانه می آمد و شنا می کرد اما این وضعیت بیش از آن که به منظور حمام گرفتن باشد ، برای فرار از گرمای وحشتناک دشتستان بود . بزرگترها معمولا به نوبت ، کمر یکدیگر را با ماسه های کف رودخانه ( چیت   chit  ) می کشیدند . آنان با دو کف دست خود آنچنان این کار را با جدیت انجام می دادند  که جایش تا مدتی سرخ می ماند . سینه و گردن و بازو ها را هرکسی می توانست خودش با چیت بکشد و یا « شل مشیل   shol – e – mashil » ( نوعی گل چسبنده شبیه گل سر شوی ) به سر بمالد و بشوید تا موهایش نرم شود . کسی هم که نمی خواست و یا نمی توانست « سِ رو » ( سرِ رو = سر رود = ساحل رود ) برود ، با آب چاه حمام می گرفت و زنان نیز در چنین شرایطی مجبور بودند با پوشش کامل کنار چاه بایستند و روی خود آب چاه بریزند .

حمام گرفتن در خانه ، مختص زمستان بود . در خانه های روستایی جایی برای حمام گرفتن وجود نداشت . هنگام حمام کودکان ، معمولا زن خانه ، دیگ بزرگی روی « چاله » می نهاد و با آتش هیزم و تپاله های گاو ، آن را گرم می کرد و آنگاه آب را « سرد و گرم » ( ولرم ) کرده و گوشه ی حیاط که آفتاب گیر بود و باد کمتری هم به آنجا می رسید ، پیاله پیاله آب روی سر و بدن کودک می ریخت و حمامش می داد . مردان یا زنان معمولا در آغل گوسفندان یا طویله ی چهارپایان ، آبی به سر و روی خود می ریختند ولی هرگز آب چنین استحمامی ، کفاف نمی کرد به همین جهت ، معمولا مردم سر را در زیر آفتاب گوشه ی حیاط ،  جداگانه می شستند . ماده ای که برای شستن موی سر به کار می رفت ، « گل سرشور » ( گل سرشوی ) بود . مردم این گل خوشبو را از بازار برازجان می خریدند و به بنار می آوردند . برای استفاده از آن ، قریب نیم ساعت قبل از شستن سر ، مقدار لازم آن را در کاسه ای ریخته و با آب ، تر می کردند تا کاملا خیس و نرم شود .

به تایید گلستان سعدی ، گل سر شوی سابقه ای حداقل بیش از 700 سال دارد :

گِلی خوش بوی در حمّام ، روزی

رسید از دست محبوبی به دستم

به او گفتم که مشکی یا عبیری

که از بوی دلاویز تو مستم

بگفتا من گِلی ناچیز بودم

ولیکن مدتی با گـُـل نشستم

کمال همنشین در من اثر کرد

وگرنه من همان خاکم که هستم

 

 





تاریخ : چهارشنبه 93/10/17 | 12:37 عصر | نویسنده : بنارانه | نظرات ()

بهداشت     3

تلنگون  -  دستشویی

دراین روزگار بیماری بیداد می کرد . بهداشت رعایت نمی شد . زباله ها در محیط روستا و در خانه ها انباشته می شد . در میدان هایی که اندک وسعتی داشتند ، آنقدر زباله ها روی هم انباشته می شد که پس از گذشت سالی ، گاه به بلند ترین نقطه ی روستا می رسید . تلنگون نه تنها زباله های ناشی از رفت و روب خانه ها بود ، بلکه پهن حیوانات نیز روی آن ریخته می شد . چنان محیطی محل تجمع کودکان بود که بر فراز آن می نشستند و بازی می کردند و یا میان زباله ها تفریح کنان جستجو می کردند تا قوطی یا قاب و یا چیزی بیابند و دقایقی به آن دل خوش کنند . برخی از مردم مخصوصا کسانی که دامدار بودند ، در حیاط خود  به جمع آوری کود می پرداختند . این کار درخدمت کشاورزی و باغداری نیز بود و بسیاری از دامداران ، کودها را در اختیار کشاورزان قرار می دادند .

دستشویی ها نه تنها با مقوله ی بهداشت فاصله ی زیادی داشت ، بلکه خطرات جانی نیز برای مردم داشت . در گوشه ای از حیاط ، در محیطی که دور از نگاه دیگران بود ، چاهی حفر می کردند و روی آن را با تنه ی نخل و کنار و گز می پوشاندند . دو تنه ی نخل نیز در کنار هم می گذاشتند به گونه ای که بتوان در هنگام نشستن ، یک پا روی یک تنه و پای دیگر روی تنه ای دیگر قرار داد و خود درست روی چاه قرار می گرفتند درحالی که درون چاه کاملا پیدا بود که علاوه بر بوی نامطبوعی که از آن متصاعد می شد ، هر لحظه خطر سقوط به چاه پر از مدفوع نیز احساس می شد . گرداگرد چنین جایی را با چوب و برگ های نخل می پوشاندند و حصار می کشیدند . مردان خانه نیز بسته به موقعیت طبیعی خانه هایشان ، معمولا آفتابه بر داشته و بیرون از حیاط می رفتند و در باغی ، پشت تلی ، میان دره ای و یا هرجایی که هنگام نشستن پیدا نباشند ، می رفتند و می نشستند .

در بخش بعدی به حمام در خانه های روستایی خواهیم پرداخت . 





تاریخ : دوشنبه 93/10/15 | 7:11 صبح | نویسنده : بنارانه | نظرات ()

بهداشت    2

از آب باران تا خاک

در سال های قحط آب ، باران مقدس بود . باران نه تنها زمین ها را زنده می کرد ، بلکه دل های مردم را نیز زنده نگاه می داشت . تماشای آب باران لذت بخش بود . پس از باران ، نوشیدن آب چاله و گودال ها با اشتیاق انجام می گرفت . نیازی نبود که تشنه باشی بلکه زیبایی آب در گودال ها ، وسوسه ات می کرد تا روی زمین شلال بخوابی و دهان بر آب بگذاری و آنقدر بنوشی تا ذرات خاک را ببینی که آرام آرام  به سوی دهانت می آیند و نرسیده به لبانت ، سر برداری و بلند شوی . آبی که مدتی بیشتر از معمول می ماند ، سطح آن را « جل کروک   gel korvak  » ( جل قورباغه  = خزه ) می پوشاند و کف آن نیز محل جولان دادن« چنتیلی سگ chantili sag  » ها ( نوزادان قورباغه ) بود که دسته جمعی می آمدند و تا لبه های گودال ها دم می جنباندند و می رفتند . آب چنین گودال هایی نیز با مشک ، به خانه ها منتقل ، و برای نوشیدن از آن استفاده می شد .

در چنین روزگاری ، یکی از عادت های مردم ، راه رفتن با پای برهنه بود . زمین هموار و بدون سنگ بنار آب شیرین این امکان را به مردم می داد تا همه با پای برهنه از حیاط به کوچه و به زمین های زراعی بروند بی آن که نبود کفش را احساس کنند . مردم با پای برهنه از کوچه های خاک آلود و لبریز از پهن گوسفندان حرکت می کردند . کودکان در آن محیط می لولیدند و خرد و کلان ، با همان وضعیت به خانه وارد می شدند . کف خانه ها فرش نداشت و اگر هم بود ، اغلب « تک  tak  » بود و گاه برای آدم نازکی ، گلیمی یا گبه ای نیز می گستردند . مردان تنها وقتی که می خواستند به مجلسی وارد شوند یا به روستایی دیگر بروند ، از « ملکی melki  »  و زنان از « کوش kowsh » استفاده می کردند . در هنگام مسافرت ، مرد فاصله ی بین دو روستا را درحالی که شلوار و ملکی خود را در دست گرفته بود طی می کرد و نزدیکی مقصد ، آنان را می پوشید و به محض رسیدن به مقصد ، بلافاصله شلوار را بیرون می آورد و با زیر شلواری می نشست و هنگام برگشتن ، دو باره آنان را در دست می گرفت . زن نیز کوش هایش را با دست حمل می کرد و با پای برهنه راحت تر راه می رفت .

غروب های روستا همیشه پر جنب و جوش و آمیخته با بوی گوسفند و صدای برّه و غبار گله بود . کوچه ها درکهکشانی از غبار و گرد و خاک گم می شدند و در چنین شرایطی ، کودکان شادمان در بین گله بازی می کردند و مردان و زنان نیز با چشم ، بز ها و گوسفندانشان را جستجو می کردند و در غبار ها نفس می کشیدند . 





تاریخ : شنبه 93/10/13 | 10:54 عصر | نویسنده : بنارانه | نظرات ()

بهداشت  1

آب چاه  - آب انبار

آنچه در این باره ارائه می شود مربوط به حداقل 35 سال پیش است و ممکن است ادامه ی این بحث و بخش های آینده ی آن ،  بعضی ها را خوش نیاید اما واقعیت غیر قابل انکاری است . رعایت بهداشت به عوامل بسیاری بستگی دارد که باید بسترمناسب آن فراهم باشد حال آن که تا قبل از انقلاب اسلامی ، مردم بنار از آب لوله کشی نیز محروم بودند . آب آشامیدنی مردم از چاه تهیه می شد و مردم درحاشیه های چاه ها ، هم  احشام خود را آب می دادند و هم خود آب می نوشیدند . در بنار ، زنان مامور آب بودند و اگر مردی از چاه آب می کشید ، او را سرزنش می کردند . زنان گاهی چندین کیلومتر را پیاده می رفتند تا از چاهی شیرین تر آب بردارند . آنان مشک هایشان را با « دلو کش delow kash  » ( دلو آب کش ) پر آب کرده ودهان آن را تا زده و سه لایه پیچانده و با ریسمانی باریک که به مشک وصل بود ، می بستند آنگاه نواری به طول تقریبی 2 متر و پهنای تقریبی 10 سانتیمتر که از نخ تهیه شده و محکم بود و « اوار owaar » نام داشت را به صورت  U به فاصله ی کمتر از طول مشک ، روی زمین قرار داده و مشک را روی عرض  و سمت بالای آن قرار می دادند و خود طوری می خوابیدند که شانه هایشان روی مشک باشد . سپس حلقه ی نیم دایره ای اوار را زیر گلو قرار داده و دو سوی اوار که آزاد بودند را به صورت ضربدری روی سینه ی خود گذرانده و می بستند و برمی خاستند و آب را به خانه می رساندند .

در خانه ها نیز چاه بود و از آب چاه برای ریخت و ریز و شستشو استفاده می شد و کسی دلش نمی آمد با آب شیرین ، دست و صورتش را بشوید . درچنین روزگاری ، آب بسیار ارزشمند و کیمیا بود و ریختن لیوانی آب شیرین می توانست تنبیه بدنی را به دنبال داشته باشد . بعد ها کسانی که وضع مالی بهتری داشتند ، اقدام به ساختن آب انبار کردند که آب آن از باران تامین می شد . این کار اگرچه از زحمت آوردن آب کاست اما به علت ماندن زیاد آب ، انبار محل رشد انگل شده و غیر بهداشتی می شد   .

 

 

 

 

 

 

 

 





تاریخ : جمعه 93/10/12 | 9:30 عصر | نویسنده : بنارانه | نظرات ()

از قلم افتاده ها    2

 از دهه ی 60 کار کاشتن نخل رواج یافت و ده ها هزار اصله نخل کاشته شد تا جایی که بخشی عمده ای از زمین غله کار نیز  به باغ های نخل نیز تبدیل شد اما به علت عدم حمایت دولت ، سود دهی چندانی ندارد و سلف خران هرساله بیشترین نفع را از دسترنج مردم می برند  .

از آب رودخانه ی حله که شور است وبه هدر می رود از دهه ی شصت به وسیله ی پمپاژ کردن   در روستای کلل ، نخلستان های سه روستای کلل ، بنار و زیارت مشروب می شود  . این آب نیز کافی نیست و در خوشبینانه ترین حالت ها ، سالی دو بار به هر نخل آب می رسد و کشاورز نیز مجبور است به شیوه ی غرقابی ، گاوند هایش را لبریز آب کند . باغداران هر سال مبلغی به عنوان حق آبه در ازای هر نخل به اداره ی آبیاری در آبپخش می پردازند که این مبلغ برای هر اصله نخل با پنجاه تومان آغاز شد و هر سال به میزان آن افزوده می گردد. در حال حاضر مهم ترین محصول دهستان زیارت خرماست که هر ساله مقدار معتنابهی از آن صادر می شود .

چند سالی است که دولت جمهوری اسلامی  ، محدوده ی رودخانه  را در زمره ی زمین های ملی اعلام کرده است . بعضی از افراد نیز زمین های چم را نخل می کارند و هم اکنون در چم های شمال بنار ، چند باغ نخل کاشته شده است . باغ های واقع در چم ، چون در زمستان ها آب رودخانه آنان را مشروب می کند ، کمتردچار مشکل بی آبی می شوند

در هر محیطی ، از محصولات آنجا ، غذاهایی درست می کنند که در جاهای دیگر معمول نیست مثل آش دوغ در دوان فارس . در بنار آبی شیرین نیز از خرما ، گندم و تخمه ی هندوانه ،  خوردنی های متعددی به دست می آید که به برخی از آنان اشاره می شود :

شله خرمایی

رنگینک

حلوا خشکو

 حلوا پسکی

 حلوا با روغن خش

 شله مجکی با مغز هندوانه

هلیم با گندم

للک

نان

انواع مشتک

 گندم برشته

نحوه ی تهیه ی هرکدام از موارد ذکر شده را در آینده و در بخش آش پزی خواهید خواند    .





تاریخ : پنج شنبه 93/10/11 | 9:57 عصر | نویسنده : بنارانه | نظرات ()

از قلم افتاده ها   1 

شیوه ی کشاورزی امروز با گذشته بسیار فرق کرده است . در گذشته مردم به ناچار هر مقدارغلهاز خاک می رویید را درو می کردند ولی امروزه  در سال های کم باران ، بسیار پیش می آید که کشاورزان غلات را درو نمی کنند چون  برایشان هزینه ای بیش از درآمد دارد . گاه گاهی نیز پیش می آمد که کسی تلمبه ای حاشیه ی رودخانه نصب کرده و به کشت صیفی جات می پردازد و در کنار این کار ، چند قطعه زمین را نیز آب می دهد . کاشت هندوانه ،  پیاز ، کاکل ، گوجه فرنگی ،  بامیه و... در بنار سابقه ای گسسته داشته است .

اولین گوجه فرنگی در بنار ، حکایت جالبی دارد که آقای  حسن بی باک آن دا چنین نقل می کند :

« یک بوته ای درباغچه ی غلامعلی ملازمان پدرمحمدزمان زمانی سبزشد. هیچ کس نفهمید که چیست. کم کم بزرگ شد. محمدزمان برایم نقل می کردکه مثل انگوردرزیرش «رک1»زدیم تااین که بزرگ شدوگل زردی داد. روزی نوروزتنگ ارمی (برادرآخوندعبدالحسین تنگ ارمی که درآن موقع دربنارسکونت داشت) ازکوچه می گذشت. محمدزمان اوراصدازدوگفت: نوروز بیا. علفی درباغچه ی ماسبزشده ، به آن نگاه کن شایدآن رابشناسی. نوروزآمدوبه محض این که به آن نگاه کردخندیدوگفت به این می گویند گوجه فرنگی 2. محمدزمان گفت: نوروز ! کارِ چه می آید؟(به دردچه می خورد؟) گفت: باآن «اوپیاز3» می کنند. پت پتی(به تنهایی وبدون قاتقی دیگر)) هم می خورند. همان بوته ی گوجه فرنگی، یک من ونیم تایک من ویک چارک 4 محصول دادوماخیلی ازآن فروختیم وخودمان هم دائم ازآن می خوردیم ودومرحله هم سوغات کردیم » . این اولین گوجه فرنگی دربناربود.

کربلایی احمد نعمتی از کسانی است که با تلمبه به کارهای کشاورزی و از جمله کاشتن گوجه فرنگی  پرداخته است . 

در گذشته ، هم پای نخل های بنار ،  باغ هایی دیگر نیز در دهستان زیارت وجود داشت که به عنوان مثال می توان به باغ جنی ، باغ موری ، باغ کل قاسم در زیارت و باغ حاجی مح سین در کلل اشاره کرد . صاحبان باغ های فوق در باغشان چاه نیز حفر می کردند و با دلو یا سطل از چاه با بکرک آب می کشیدند و یکی یکی دمیت ها را آب می دادند . کشاورزان زمین های منتهی به باغ خود را به عنوان سراب نمی کاشتند تا در زمستان ، آب های سطح زمین در آن جاری وبه باغ هدایت شود .  به مرور زمان ، نخل که تا روزگاری درجه ی سوم اهمیت را داشت ، در اولویت قرار گرفته است .

_________________

1- رکrok   ستون چوبی

2- نوروزباانگلیسی هاکارکرده بود وگوجه فرنگی رامی شناخت.

3-اوپیازow piyaazh   نوعی غذای ساده.

 

4- من manدربنارمعادل معادل75 کیلوگرم است.





تاریخ : چهارشنبه 93/10/10 | 5:2 عصر | نویسنده : بنارانه | نظرات ()

 شیوه ی زندگی ساکنین بنار آب شیرین   5

بخش دوم         قسمت دوم

بلتک  (baltak  ) : بوریای خرما ، نوعی حصیر که از برگ های درشت نخل بافته می شود . گاه کیسه های حصیری (بل ) ویژه ی خرما و تنباکو را بریده و از گسترده ی آن بجای فرش استفاده می کنند که به آن نیز " بلتک " می گویند .

ترک ( tark  ) : حصیر بزرگی است که از برگ نخل بافته می شود ، ترک موارد استفاده فراوان دارد از جمله به هنگام برداشت محصول ، پنگ های خرما را روی آن می ریزند و یا برای پوشش بیرونی سقف اتاقکهای حصیری مانند " پاپیشی " یا " شاشی " به کار می برند .

تک ( tak  ) : نوعی زیر انداز است حصیرمانند که از برگ های نخل بافته می شود .

طرز تهیه : ترک و تک  مثل بل ساخته می شوند با این تفاوت که چند رشته ی بافته شده از برگ نخل را در کنار هم (به موازات همدیگر )قرارداده و به هم می دوزند ، البته نوعی تک نیز به صورت یک دست و گاهی نیز دایره ای بافته می شود .

کراخه ( kerâxe ) : نوعی انبار گندم و غلات است که به شکل  استوانه ای  بدون قاعده با برگ نخل بافته می شود . ارتفاع و قطر  آن حدود یک و نیم تا دو متراست وپایین  آن را (نقطه اتصال به زمین ) با گل می پوشانند وته آن لایه ای از کاه می ریزند و غلات را  روی کاه به اندازه ی گنجایش کراخه میریزند و سپس روی غلات را نیز با لایه ای از کاه می پو شانند . کراخه در لغتنامه ها به معنی " بوریا پاره " است .

باویزن ( bâvizan ) : باد بزن دستی است که از برگ نخل درست می شود و بردو نوع است : " دسته دار " که برای خنک شدن بخصوص در فصل گرما به کار می رود و " گرد و مدور بدون دسته " که مخصوص باد زدن و روشن کردن آتش است .

کله بلی یا کله بلتکی ( kola: balteki ) : کلاهی حصیری است که از برگهای سبز و درشت نخل بافته می شود .

کله پیشی (kola:piši ) : این کلاه از برگ های ظریف پاجوش نخل بافته می شود و اندکی ظریفتر و مرغوبتر از کلاه بلتکی است     .  





تاریخ : سه شنبه 93/10/9 | 4:58 عصر | نویسنده : بنارانه | نظرات ()

پیش از وارد شدن به ادامه ی بحث ، چند نکته از آقای حاج احمد روزبه رسیده که در اینجا می آورم :

1-     جناب مهندس لطفا از باشتی هم نام ببر

2-    دوزه هم جهت متصل شدن زنبیل تک وبلتک و... استفاده میشد زوزه به پیشی که هنوز باز نشده وتقریبا شبیه خاربزرگ نخل میباشد گفته میشود

3-     جهت یاداوری . به خاطر اینکه سقف خونه رشمیز نزند به جای ستّه از گیاهی به نام سه چوب که بوی بسیار خوشی داشت استفاده می کردند محل رویش آن در کنار رودخانه وچم بود . برگهای سه چوب شبیه به شوید ولی خیلی سختر از شوید و ساقه های آن مشکی وارتفاع آن به یک متر ونیم می رسد . احمد روزبه

 شیوه ی زندگی ساکنین بنارآب شیرین 4

بخش دوم      قسمت  اول

ب – اسباب و اثاثه ساخته شده از متعلقات نخل

در دو قسمت قبل استفاده از نخل و متعلقات آن ، در ساخت مسکن و سر پناه توضیح داده شد . همچنین تعاریف واژه ها و اسامی مربوطه نیز بیان گردید ، اما اهمیت نخل و استفاده از آن دربین مردم روستای ما وشهرستان دشتستان محدود به این نبوده است . بنابراین در ادامه سعی خواهد شد که لوازم و اثاثه ی منزل و تجهیزاتی که با استفاده از متعلقات نخل ساخته و در زندگی مورد استفاده قرار می گرفته است توضیح داده شود .

بل (bal ) : کیسه مانندی است که از برگ های نخل بافته می شود و ویژه حمل خرما و تنباکو است . ظرفیت هر " بل " نیم من هاشم خرما است که معادل حدود 35 کیلو گرم می شود .

 اجزائ آن عبارت است از :

1 – نیم بل (nim bal  )= نصف یک بل

2 – بلوک ( beluk  ) = تقریبا یک چهارم بل

3 – دغاله ( doqâle ) = کیسه مانندی است با دهانه ی تنگ که از برگ های سبز و درشت نخل به صورت توری و یک دست بافته می شود و مخصوص حمل مقدار کم خارک است .

طرز تهیه بل : برگ های خشک نخل را در آب خیسانده تا نرم شود سپس هفت تا یازده عدد را مثل حصیر بهم می بافند تا رشته هایی به عرض حدود 15 تا 20 سانتی متر و به طول سه تا چهار متر شود ( بسته به نوع استفاده ی بعدی طول این رشته ها متفاوت خواهد بود. ) لبه ی رشته های بافته شده را به صورت دایره ای  کنارهم گذاشته وبا بند پیشی بهم می دوزند ( به این نوع بند " دوزه duze " نیز گفته می شود . )  و به شکل کیسه ای در می آورند .

نیم بل وبلوک نیزبه همین شکل ، با ظرفیت کمترساخته می شود اما دغاله به صورت کاملا به هم بافته شده و یکد ست می باشد و جهت وصل کردن به هم از بند یا دوزه استفاده نمی شود بلکه با استفاده از تعداد برگ های بیشتری به صورت یک دست بافته می شود





تاریخ : دوشنبه 93/10/8 | 12:53 عصر | نویسنده : بنارانه | نظرات ()

    شیوه ی زندگی ساکنین بنار آب شیرین   3

     بخش اول      قسمت   سوم

سجم   (sejam) : فرش قطوری است که از کنار هم قراردادن و بستن شاخه های نخل به یکدیگر ساخته می شود، برای تهیه سجم ابتدا شاخه های درخت نخل را در آب خیسانده تا راست شوند سپس آنها را سروته کنار هم قرار داده و با طنابی که از پیش یا لیف درست شده است به هم وصل می کنند.

سته (satte) :تعدادی شاخه ی برگ دار نخل را پس از خیساندن و راست کردن به صف در کنار هم قرار داده و در سه قسمت (بالا، وسط، پایین) آنها را با خمیر به هم وصل می کنند. از سته در ساختن کپر، پرچین، آغل (خس) و نظایر آن استفاده می شود. به نظر می رسد که این واژه همان «سته» به معنی عدد شش در زبان عربی است که در این صورت مجموع هر شش شاخه ی به هم وصل شده، یک سته را تشکیل می دهد. بعضی عقیده دارند که این واژه «صده» یعنی صد عدد شاخه کنار هم است اما از آنجا که سته را در ساختن چیزهای کوچکتری هم به کار می برند، لذا عدد شش مقبول تر است.

تمپلی (tampeli) : تخت مانندی است ویژه تابستان، به ارتفاع حدود 70-60 سانتی متر که دارای دو یا سه پایه موازی دیوار مانندی است که از سنگ و گل ساخته می شود، سطح آن را با «سته ،satte» می پوشانند، از تمپلی در خانه و مزرعه برای مصون ماندن از حشرات موزی استفاده می شده است.

مشکلون (maškelun) : میز مانندی است از چوب و شاخ و برگ نخل روی آن مشک آب را می گذارند , در زیر آن که خنک است معمولاً در تابستان مرغ ها استراحت می کنند.

کپر (kepar) : سایبانی است تابستانی که از شاخ و برگ درختانی مانند گز و نخل و بوته های خارشتر ساخته می شود که از کپر امروزه بیشتر در مزارع استفاده می گردد.

پاپیشی(pâpiši) : اتاقی است بدون پنجره که تماماً از شاخ و برگ نخل ساخته می شود. برای ساختن دیواره ی آن، شالوده کم عمقی حفر نموده و تنه ی درخت نخل «تنگ، tong»را که هر کدام دو یا سه قسمت شده است مانند ستون و نزدیک هم در شالوده نشانده و پایه ستونها را با خاک محکم می کنند، سقف آن را هم که از دو جهت شیب دار است با شاخ و برگ نخل پوشانده و بر روی آنها حصیری به نام «ترک tark» گسترانیده و گل اندود می کنند تا باران در آن نفوذ نکند، به آن «شاشی šaši» می گویند، اگر قسمت پایین دیواره آن تا ارتفاع حدود یک متری، از خشت و گل باشد به آن «پاشلی pâšoli» می گویند، در مواقعی از این اطاق به عنوان آشپزخانه استفاده می شده است. همانطور که در تعریف و تشریع واژه های پیشین آمده از تنه، شاخ و برگ نخل برای ساخت مسکن و سرپناه استفاده های متعددی شده است که این نه فقط در بنار آبشیرین متداول بوده است بلکه تمامی روستاهای استان بوشهر بخصوص شهرستان دشتستان ساخت مسکن با استفاده از متعلقات نخل رواج داشته است و حتی امروزه نیز در بعضی از روستاها و یا مزارع و بعضاً دست فروشهای فصلی که محصولات و صنایع دستی محلی را در دالکی و آب پخش می فروشند مشاهده می شود که یکی از متداولترین آن «کپر» می باشد.

_______________________

1 - تعاریف واژه ها از کتاب ارزشمند «سیری در گویش دشتستان » نوشته سرکار خانم طیبه برازجانی (پری )گرفته شده است





تاریخ : یکشنبه 93/10/7 | 1:1 عصر | نویسنده : بنارانه | نظرات ()

شیوه ی زندگی ساکنین روستای بنار آب شیرین  2

بخش اول         قسمت  دوم

هرس مخی (heras moxi ): تیر چوبی سقف خانه که از تنه درخت نخل می باشد.

لیتک (litak) : شاخه بدون برگ درخت نخل که سر و ته آن قطع شود، برای لیتک شاخه ها به ویژه شاخه های قسمت های بالاتر نخل را که انحنای کمتری دارند قطع کرده و پس از جدا نمودن سروته و همچنین برگهای سبزشان آنها را در آب می اندازند تا نرم شده و راست کردن آنها میسر گردد. از لیتک در حصار سازی های مختلف استفاده می شود.

خس (xas): حصاری است که از شاخه های بدون برگ نخل (لیتک) ساخته می شود این نوع حصار مورد استفاده فراوان دارد. از جمله ساختن آغل [«خس حیوونی xes-e heyvuni »و« خس خرمی xes-e xormoy »(حصاری که به هنگام گرفتن دوشاب (شیره ی خرما) اطراف خرما می کشند تا از صدمات احتمالی محفوظ بماند.) همچنین درب آغل و درب خانه های فقیرانه که به آن «درخس darxas» و «درخونه darxune »می گویند.]

طرز تهیه: شاخه های لخت نخل را در آب خیسانده تا راست کردن آن میسر گردد. سپس آنها را به طور عمودی کنار هم نهاده و در سه ردیف با طناب به هم می بندند و سر طناب ها را به ستون های چوبی که قبلاً در زمین نصب کردند محکم می کنند یا برای استحکام بیشتر به جای طناب، لیتک های دیگری را به طور افقی یا مورب به آنها متصل می کنند، در صورت لزوم با سقفی از حصیر و شاخ و برگ نخل می پوشانند.

لیف (lif) : بخش مشبکی است در تنه درخت نخل که همراه با رویش هر شاخه می روید و در آغاز شیری و سپس قهوه ای رنگ می گردد. از آن طناب و نظایر آن می بافند، «بند لیفی band-e lifi» طنابی است که از لیف می بافند.

بند پیشی (band-e piši): طناب بافته شده از برگ نخل (برگ نخل را پس از خیساندن در آب با وسیله ای به نام «دکو، dokku» می کوبند و سپس با برگ های کوبیده شده طناب می بافند. دکو نیز ابزاری است شبیه گوشتکوب که با آن برگ و پنگ نخل را برای تهیه طناب می کوبند. قبل از اینکه طناب های پلاستیکی رواج پیدا کنند تمامی طناب های مورد استفاده از «پیش» یا «لیف» تهیه می شدند از جمله بند لیفی برای «کرز، karz» مورد استفاده قرار می گرفت. «کرز»، بخشی از وسیله ای به نام «پروند، parvand» می باشد که برای بالا رفتن از درخت نخل استفاده می شود.

لوکه (lowke) : تخت مانند بزرگی است با پایه های بلند که روی آن را با «سجم ،sejam» می پوشانند، از لوکه در مزرعه و در خانه ها استفاده می کنند   .





تاریخ : شنبه 93/10/6 | 6:34 صبح | نویسنده : بنارانه | نظرات ()
.: Web Themes By Akj :.