سفارش تبلیغ
صبا ویژن

خبری

خبری

در حدود سال 1280 شمسی و هنگامی که میرزا علی خان به نمایندگی از میرزا حسین خان بر زیارت حکومت می کرد ، عده ای از اهالی شبانکاره از رودخانه گذشته و خود را به زمین بین کلل و زیارت معروف به روول    roval  رساندند تا گله ی زیارت که در آنجا می چرید را به غارت ببرند . آنان با شتاب گله را به سمت رودخانه که مرز بین شبانکاره و زیارت  بود راندند و سعی داشتند هر چه زودتر آن را از آب رودخانه عبور دهند . از قضا اهالی بنار از این ماجرا آگاه شده و  عده ای تفنگچی برای پس گرفتن گله از ده بیرون شتافتند . شخصی به نام گرگو سیاه از شبانکاره  گردن گوسفندی راگرفته و به دنبال خود در آب می کشید  تا سایر گوسفندان با این کار ، به دنبال او از آب عبور کنند . چند نفر هم از پشت ، گله  را به زور در آب می راندند تا پس از عبور از راه «  کنار گرگی » به شبانکاره بروند . در آن گیر و دار تفنگچیان بنار از راه رسیدند . حسینقلی فرزند عمو حسن ( عموی حاج مصطفی زمانی )  در همان ابتدا گرگو سیاه را هدف قرار داد و گلوله ای به دستش زد  . او نیز گردن میش را رها کرده و ناله کنان به همراه دوستانش فرار کرده و در گزدان های اطراف رودخانه در سمت شبانکاره  پشت تپه ای موضع گرفته و به سمت تفنگچیان بنار تیراندازی کردند . با صدای تفنگ ، گوسفندان به عقب برگشته و هراسان  به خاک زیارت وارد شدند اما در این میان بر اثر تیراندازی های طرفین ، تعدادی بز و میش از بین رفتند . عده ای از افراد زیارت که از ماجرا آگاه شده بودند نیز سوار بر اسب از راه رسیدند و موضع مهاجمان را تیرباران کردند . عده ای پیشنهاد دادند که از آب عبور کرده و به سوی گزدان بروند اما یکی از اهالی زیارت گفت ما که گله را از آنان گرفته و همه نیز سالم هستیم . ممکن است در تعقیب آنان خدای نکرده کسی از ما از بین برود . حاضران نیز رای او را پسندیدند و برگشتند . چند روز پس از این واقعه ، میرزا علی خان ، حسینقلی عمو حسن ( کدخدای بنار ) را احضار کرده و پس از تشکر از اهل بنار ، معادل فشنگ هایی که در درگیری مصرف شده بود ، به او فشنگ داد تا بین تفنگچیان بنار تقسیم بکند .

به نقل از کتاب گوهری در خاک ( پیشینه و تاریخ روستای بنار آب شیرین )
 محل فروش این کتاب :  1- روستای زیارت . جنب پست بانک . نوشت افزاری حسین نجفی 2- برازجان . جنب استادیوم . کتاب فروشی دشتستان . حبیب قاسمی 
خبری

 





تاریخ : دوشنبه 98/2/30 | 7:17 عصر | نویسنده : بنارانه | نظرات ()

 سال نهضتی       

تا کنون چند بار بنا به علل مختلف ، بوشهر مورد هجوم قرار گرفته است . استفان رای می نویسد :  « ... در خلال این دهه (1830 میلادی ) دشتستانی ها  و تنگستانی ها به طور روز افزون در حیات سیاسی بوشهر نقشی قاطع و سرنوشت ساز ایفاء می کردند . لازم به یاد آوری است که این طایفه ها در غارت سال 1828 بوشهر فعالانه شرکت داشتند ، در آشوب های سال 1833و 1835 درگیر بودند ... »[1] همچنین در سالی که به سال نهضتی مشهور شده است نیز بوشهر اشغال شد . سال 1324 شمسی  به سال نهضتی معروف است .[2]

در آن سال ها « در دشتستان امروزی خوانین شبانکاره و رودحله ، در لیراوی خانعلی خان حیات داوودی و در مزارعی آقایان کاووسی ها ، در دالکی نورمحمد نظام عشایر و برادرش  حسین خان صولت عشایر و در اطراف برازجان هم افرادی مثل حاجی محمد بیگلر بیگی عنان اختیار را به دست گرفته بودند و در انگالی  احمد خان که چند سالی از تبعید برگشته بود و در تنگستان رئیس علی چاه پیری و در دشتی رئیس غلام رزمی و پسرانش تقریبا عنان محدوده ی وی را به دست گرفته بودند . این وضعیت در تمام مناطق عشایر نشین متداول شد که همه مسلح به سلاح های جنگی بودند . »[3]

 در آن سال ، شاه منصورخان که روستای زیارت و مضافات را از دولت اجاره کرده بود ، قاصد فرستاد و از کدخدایان دشتستان تفنگچی خواست [4]. تفنگچیان در کلل منزل حاج غلامحسین رضایی جمع شدند و به برازجان  رفته ، پادگان نظامی را اشغال کردند . در کاروانسرا 12 نفر بودند که به  اشغال تفنگچیان درآمد .

اما رمضانی می نویسد :« روز 29 شهریور ، شاه منصور خان و اردشیرخان شبانکاره با تمام قوای شبانکاره ، زیراه ، دالکی و مزارعی به برازجان حمله کردند و خواستند با سه کامیون پر از تفنگچی وارد قلعه شوند که نظامیان پادگان ملتفت شدند و فوری در را بستند و به آنها راه ندادند . لذا تمام ادارات دولتی را اشغال کردند . شب شد . پادگان حاضر به تسلیم نبود و شبانکاره نیز مایل به ادامه ی جنگ و کشتار نبود . پس محرمانه موافقت شد که فرار کنند . آنها هم با تمام نفرات و مهمات خود قلعه را خالی کردند و از راه کوهستان فرار کردند . » [5] حاج عباسقلی زمانی ، عبدشاه رضایی ، حاج حیدر نعمتی و احمد شجاعی از بنار نیز جزو آن گروه بودند . در همان سال ها که خان قدرتمندی در برازجان نبود ، شباهنگام از طرف عده ای از مردم به افرادی که در دخانیات مقیم بودند حمله شد و یکی از دختران آنان نیز در درگیری  از بین رفت . این حادثه در پی خَرس کردن تنباکو بود . آنان نیز به خاطر دوستی با شاه منصور خان تقاضای امنیت کردند و و شاه منصور خان نیز حاج حیدر نعمتی و چند نفر نامبرده را مامور کشیک منزل آنان در برازجان قرار داد  . از طرفی در همان هنگام ،  تفنگچیان استان  با هم به بوشهر حمله کرده و  گردان های بوشهر را نیز اشغال کردند . « بوشهر در هشتم مهر سقوط کرد »[6] و سران نهضت پس از در دست گرفتن پست های کلیدی شهر ، « ... تمام موجودی قند و شکر گمرک بوشهر را بین خود تقسیم کردند و بین تمامی اهالی فارس و کسانی که در نهضت شرکت داشتند ، تقسیم نمودند  . حتی تمام قند و شکر وارده که در کشتی بود ، با مساعدت انگلیسی ها به سران نهضت تحویل داده شد و از این حیث اموال زیادی نصیب همگی گردید و کسانی که دارای  هیچ مال و مکنتی نبودند ، به نوایی رسیدند . اتومبیل خریدند ، ملک خریدند و بلند پروازی ها کردند . ...» [7]

« نهضت جنوب شش ماه طول کشید و بعد از آن دوباره خوانین در جای خود مستقر شدند .»[8] از اهداف نهضت[9] می توان به جلب امکانات تعلیمی ، بهداشتی ، رفاهی ، آمادگی در برابر خلع سلاح ، ندادن افراد محلی برای خدمت نظام وظیفه ، وصول عواید گمرکات بنادر جنوب و ... اشاره کرد . [10]

حاج حیدر که در آن سال ها کدخدای بنار بود ،   در سال 1327   کدخدایی را رها کرد و به مکه رفت . بعد از آن ماموران برای انتخاب کدخدا به بنار آمدند .  این بار نظر مردم نیز مهم بود و مردم  موافقت کردند تا کربلایی احمد نعمتی کدخدای بنار بشود . او حدود چهار سال کدخدای بنار بود .


[1] گرمون استفان رای . چالش برای قدرت و ثروت در جنوب ایران . ترجمه حسن زنگنه . صفحه ی 119

[2] آقای علیرضا رمضانی بهار سال 1325 را سال نهضتی می داند  . تاریخ شبانکاره . صفحه ی 226 تا 253

[3] علیرضا رمضانی . تاریخ شبانکاره . صفحه ی 227

[4] شاه منصور خان در فاصله ی سال های 1317 تا 1331 روستای زیارت را از دولت اجاره کرده بود . محمد جواد الهیاری . سیر تاریخی روستای زیارت . سایت زیارتی ها

[5] علیرضا رمضانی . تاریخ شبانکاره . صفحه ی 239

[6] علیرضا رمضانی . تاریخ شبانکاره . صفحه ی 246

[7] علیرضا رمضانی . تاریخ شبانکاره . صفحه ی 240

[8] علیرضا رمضانی . تاریخ شبانکاره . صفحه ی 230

[9] « نه مردم بوشهر علت این جنگ و درگیری ها را می دانستند و حتی نه خود اشغالگران . تنها رهبران اصلی مانند فتح الله خان حیات داوودی و رئیس علی اهرمی  شاید از کنه ماجرا آگاه بودند و بقیه بازیچه بودند . » موچهر آتشی . آتشی در مسیر زندگی صفحه ی 62 . سید قاسم یاحسینی

[10] برگرفته از تاریخ شبانکاره . صفحه های 236 تا 237 . علیرضا رمضانی





تاریخ : شنبه 97/11/20 | 3:1 عصر | نویسنده : بنارانه | نظرات ()

خبری

خبری

مهمترین عامل مهاجرت  مردم  بنارآب شیرین  به مکان فعلی ، در امان ماندن از هجوم آب رودخانه بود . این حدس زمانی تقویت می شود و به یقین می پیوندد که مکان کنونی بنار آب شیرین را با دقت بیشتر مورد بررسی قرار بدهیم تا رمز این  مهاجرت را کشف کنیم .

مرحله ی سوم شکل گیری روستا  که هسته ی اصلی بنار کنونی است ، بسیار جالب و در عین حال ، شگفت انگیز است . اگر به ساختار روستا به دقت نگاه کنیم ، می بینیم که هسته ی مرکزی و اولیه ی بنار ، بر روی تلـی بلند و دایره ای ، شکل گرفته به گونه ای که  تمام خانه ها پشت به پشت هم داده و درهایشان به سمت اطراف باز می شود .

علی سامی در کتاب پایتخت های شاهنشاهان هخامنشی می نویسد : « به طور کلی احداث آبادی ها و شهر ها در نقاط مرتفع و به روی تپه ها ، دیر زمانی که بشر به سوی شهر نشینی و زندگی اجتماعی متمایل شد ، مورد توجه بوده است . شهرها و آبادی ها روی تپه ها و بلندی ها ، از حملات احتمالی دشمن و یورش همسایگان متجاوز و سیلاب ها محفوظ تر بوده اند .» همچنین دکترعبدالرسول خیر اندیش در کتاب « برازجان سرزمین آفتاب بامدادان »  آورده است : « ...  برازجان قدیم در شرق شهر فعلی و در محل تپه های موسوم به « تنب گرو » بوده است و برازجان جدید در بلندای تپه ی محله ی قلعه بر پا گردید . قرار گرفتن هر دو آبادی در یک محل بلند و آفتاب گیر به خاطر مصون ماندن از سیلاب های مهیبی بود که هر چند وقت یکبار روی می داد . »

بنابراین مهم ترین دلیل برای انتخاب و سکونت در مکان فعلی  ، بلندی مکان بنار بود که سیل سال 1380 نیز آن را ثابت کرد و درحالی که همه جای منطقه زیر آب رفته بود ، دایره ی میانی بنار ، جای امنی برای مردم بود .

خبری


ادامه مطلب >>



تاریخ : شنبه 97/10/22 | 9:36 عصر | نویسنده : بنارانه | نظرات ()

خبری

خبری

 آنچه در پی می آید ، برشی از کتاب پیشینه و تاریخ روستای بنار آب شیرین است که به زودی با همت شما چاپ خواهد شد و در اختیار همگان قرار خواهد گرفت . در کتاب ، ابتدا از تاریخ دهستان زیارت بحث و گفتگو شده و پس از آن به روستایمان رسیده ایم . در این قسمت و قسمت های آینده ، برگ هایی پراکنده از آن کتاب را تقدیم حضورتان می کنم : 

قدمت بنار

برای بیان دقیق تاریخ و جغرافیای قدیم  روستای بنار آب شیرین نیز ، اثری مدون و مرجعی مکتوب در دست نداریم و یا لااقل من سراغ ندارم . به ناچار به گفته های دیگران استناد می کنم . این گفته ها نیز همیشه  قابل نقد و تحلیل اند  اما در هر حال ، منابع اصلی من برای این تحقیق ، نقل قول ها و سخنانی است که سینه به سینه به ما رسیده اند .

همه می دانیم که در گذشته جا به جایی روستاها امری عادی و تقریبا کاری معمول بود . ما در زمان خود نیز ، تغییر مکان بخش هایی از  روستاها از جمله  زیارت ، کلل و صفی آباد را شاهد بوده یا آثار بناهای از بین رفته ی  پیشین آنان را دیده ایم . بنار نیز در طول زندگی خود ، چندین بار تغییر مکان داده  که سه مورد آن مورد تایید پیران است .  می توان گفت که این روستا در ابتدا و شاید هم در دوره ی خاص اقتصادی خود  ، نزدیک « باغچه ی عباس فرزند  ملا علی» ( پدر اسماعیل شجاعی )  و متمایل به غرب آن یعنی در چند صد متری جنوب بنار کنونی بوده است .  بودن روستای بنار در آن مکان  به  تواتر بین سالخوردگان شنیده شده است . از بافت خانه ها در آن دوران اطلاع نداریم ولی می توانیم حدس بزنیم که بیشتریم مصالح برای ساختن خانه ها ، خشت خام و شاخ و برگ درختان بوده و  مردم از راه کشاورزی و دامداری روزگار می گذرانده اند و  آثار کوزه ها و سفال بر جای مانده در سطح زمین های آن ناحیه ، که تا پایان دهه ی پنجاه  و اوایل دهه ی شصت قرن حاضر و پیش از کاشتن نخل در آن ناحیه  ،  به وفور یافت می شد ، موید آن  است که مردم در کنار کارهای کشاورزی و دامداری ، به سفالگری نیز می پرداخته اند  تا ضمن برطرف کردن نیازهای خود ، کالاهایشان را در بازارهای اطراف به فروش برسانند .

خبری


ادامه مطلب >>



تاریخ : چهارشنبه 97/10/12 | 11:28 عصر | نویسنده : بنارانه | نظرات ()

 برشی بسیار کوتاه از کتاب تاریخ بنار آب شیرین . از فصل جمعیت  

 « جان گوردون لوریمر » سیاستمدار انگلیسی  در کتاب سواحل خلیج فارس که  در بین سال های 1282 تا 1285  شمسی  گردآوری کرده ، در باره ی بنار آب شیرین می نویسد  : « در چهار مایلی جنوب برازجان قرار دارد  . هشتاد خانوار برازجانی در آنجا ساکن هستند .....  »

غلامعلی عسکری  در گفتگویی با نگارنده تعدادخانواربنار در ده سال پیش از« سال قحط سفید » (1300شمسی)را 26 خانوارمی دانست

و همان طور که نوشته شد ، در لغت نامه ی دهخدا که در سال 1318 چاپ شد ، جمعیت بنار آب شیرین  470  تن  اعلام شده  .  با توجه به موارد مکتوب و مستند  و آمار های جان گوردون لوریمر و علی اکبر دهخدا  که هر دو را می توان به هم نزدیک دانست ، می توان آمار آقای غلامعلی عسکری را برای سال های پس از قحط سفید و سال آزاری پذیرفت که بیماری و قحط سالی ، مردم را مانند برگ درخت ، درو کرد و از بین برد .  براین اساس ، جمعیت بنار آب شیرین در طول تاریخ بنار ، بر اثر حوادث معلوم و مجهول ، دچار نوسان شده و رشد پیوسته و مستمری نداشته که نمونه ی بارز و قابل لمس آن را پس از سیل سال 1380 دیدیم .

بر اساس کتاب جغرافیای تاریخی دشتستان  ، جمعیت این روستا درسال 1380پانصدوهفتادوسه نفر بوده است .

و بر اساس سر شماری سال 1385 جمعیت آن 489 نفر ( 111 خانوار ) بود .1 ( اینترنت ) اما جمعیت کل روستای بنارآب شیرین تا اول فروردین ماه 1390 ، 463 نفربوده که تعداد    229نفر ازآن مرد و تعداد 234 نفرزن بودند وچون تا مورخ 1/7/1390 تعداد 23نفر هم ازروستا مهاجرت نموده اند، درحال حاضرتعداد جمعیت روستا 440 نفرمی باشد. بنار بر گزارش خانه ی بهداشت روستای بنارآب شیرین  متولدین سال 1389 درروستا 10 نفر اعلام شده که 6 نفر پسر و 4 نفر دختر بوده اند   .





تاریخ : دوشنبه 96/8/29 | 7:14 صبح | نویسنده : بنارانه | نظرات ()

نخستین قفل و کلیدساز برازجان*

 یک از قدیمی ترین افراد دشتستان که صنعت کلیدسازی را در شهر برازجان رواج داد و توسعه بخشید «مرحوم محمدجعفر محرزی» می باشد .  ایشان متولد روستای چاهدولِ شبانکاره می باشند و در ایام جوانی به علت خشکسالی و فقر و فلاکتی که جنوب ایران را فرا گرفته بود به اتفاق خانواده اش به بصره عراق مهاجرت می کند و در آن جا تا حدودی با شغل آهنگری و اسلحه سازی آشنا می شود ..  سپس به چاهدول بر می گردد و آهنگری را به صورت تجربی دنبال می کند از بد اقبالی وی در همین ایام خانمش «آمنه لهراسبی» دچار نوعی بیماری می شود که به آبله ی سیاه مشهور بود .در آن زمان همه ی مردم چاهدول و روستاهای اطراف آب آشامیدنی خود را از یک چاه تهیه می کردند...  آنان برای پیشگیری از شیوع آبله سیاه ، به خانواده ی محرزی اجازه برداشت آب از آن چاه مشترک، نمی دادند .  به ناچار خانواده محرزی از چاهدول خارج شده و به سمت بنار آبشیرین می روند و در آن روستا رحل اقامت می افکنند.. بیماری خانم وی با ورود آنان به بنار، توسط «حاتم بهایی» که ساکن برازجان بود درمان می شود .  محمد جعفر محرزی، در این روستا علاوه بر آهنگری، به کار اسلحه سازی هم مبادرت می ورزید و در همان سال ها تفنگ مجاهدین که در برابر استعمار انگلیس ایستادگی می کردند را تعمیر و بازسازی می نمود. نقل است که واسموس آلمانی چندین بارجهت دیدار وی و تعمیر اسلحه به بنار آبشیرین می رود .  مرحوم محرزی در زمان پهلوی دوم بارها به علت ساخت و تعمیر سلاح های گرم، دستگیر و در زندان کریم خانی شیراز محبوس می گردد..  اسلحه سازی وی ، بهانه ای شده بود که پای نیروهای دولتی به بنارآبشیرین باز شود.. و این امر چندان به مذاق کدخدای روستای بنار خوشایند نبود

به پیشنهاد مرحوم «ابراهیم ابراهیمی» مشهور به «کَخدا اِوریم» که برای مدت کوتاهی کدخدای بنارِ آبشیرین شده بود و با همکاری «سروان ابوالحسنی» فرمانده ی ژاندارمری برازجان ، زمینه ی کوچ محرزی به برازجان فراهم می گردد .   سروان ابوالحسنی در سال 1341 محرزی و خانواده اش را به برازجان می آورد و وقتی زندگی فلاکت بار او را می بیند ، وی را در منزل خود جا می دهد تا به او خدمتی کرده باشد .  محرزی در برازجان، مغازه ای در کنارِ گاراژ قنبری اجاره و برای امرار معاش به ساخت سرپوشِ قلیان و تعمیر دوچرخه می پردازد ولی از آن جایی که هنر واقعی و عشق اصلی او اسلحه بود به صورت مخفیانه انواع سلاح های گرم را تعمیر و بعضاً تولید می نمود .  در همین مغازه برای اولین بار، قفل یک موتور سیکلت «سوپر کاپ 50» را برش می زند تا با ساختار آن آشنا گردد و بعدها با تمرین و ممارست ، نخستین کلید ساز برازجان می شود .  وی در سال 1346 مغازه ای در محله ی علی آباد برازجان به قیمت صد تومان از آقای محمد زیارتی خریداری و سال ها در همین محله به اتفاق فرزندانش، حرفه ی کلید سازی و تعمیر دوچرخه و موتورسیکلت و اسلحه سازی را دنبال می کند .  سرانجام نخستین کلید ساز و اسلحه ساز دشتستان در سن 98 سالگی به علتِ کهولتِ سن در سال 1362 فوت می کند  .  هم اکنون «1395» در برازجان «13مغازه ی قفل وکلید سازی» وجود دارد که مدیریتِ بیشتر آنها در دست فرزندان و نوادگان مرحوم محمد جعفر محرزی می باشد  به نام آقایان  :   محمود محرزی، علی محرزی، عباس محرزی، مسعود محرزی، مختار محرزی، سجاد محرزی، سعید محرزی، غلامعباس محرزی، محمدجعفر محرزی، ناصر حسینی‌، غلام نظامات، عزیز نظام زاده و منصور حسینی

با سپاس از آقایان قاسم شجاعی و محمد حمیدی که این مقاله را از طریق واتس آپ در اختیار بنارانه قرار دادند . 





تاریخ : چهارشنبه 95/6/17 | 6:32 صبح | نویسنده : بنارانه | نظرات ()

استاد بزرگ ادبیات بنده قصد تایید یا رد نوشته ی شما را نداشتم بلکه به نوعی آن را تایید هم کرده ام؛ بنده شرحی بر این نوشته داشتم و لازم دانستم آن را بیان کنم می خواستم اذهان پاک و آگاه مردم را نسبت به این وقایع تاریخی روشن سازم که البته روشن هم است. بنده در هیچ کدام از مطالبم این واقعیت تاریخی را کتمان نکردم

 
ادامه مطلب >>



تاریخ : شنبه 90/11/22 | 6:40 عصر | نویسنده : بنارانه | نظرات ()

اخیرا مطلب کوتاهی با عنوان برگی از تاریخ به قلم اینجانب در وبلاگ بنارانه درج گردید که چند روز بعد آقای محمدرضا باقری شرحی بر آن نوشت و مقاله اینجانب را "بودار" معرفی کرد. لازم دیدم جهت دفاع از اندیشه ی خویش پاسخی بنویسم:

 
ادامه مطلب >>



تاریخ : پنج شنبه 90/11/20 | 8:56 عصر | نویسنده : بنارانه | نظرات ()

باتشکر ازجناب آقای باقری .نوشتن کلمه بودار  ناخوشایند به نظر میاد اینکه آقای غلامی فرموده اند عین واقعیت بوده وهست اون موقع رادیو ی ایران خبری از تظاهرات ، اعتصابات مردم پخش نمی کرد ملت سراغ رادیوهای بیگانه می رفتند. من خود در زمان سربازی شاهد بودم چندین افسر وظیفه که به نوعی تبعید شده بودند ومن ودوسه تااز بچه های برازجون آقایان یدالله رضایی بازنشسته ثبت احوال ویدالله گرگین درآموزش وپرورش مسئولیتی دارندویحیی مرزبان وموسی دلجو ازبندرعباس که اونها هم اون موقع در باره سیاست بحث می کردند البته من چیزی سردرنمی اوردم به هرجهت همگی در گوشه ای ازپادگان جمع می شدیم وبه رادیویی که اونجا پنهان کرده بودند یواشکی گوش می دادیم واز اخبار انقلاب و... بااطلاع می شدیم اگر اسم خسرو روزبه راشنیده باشید (ظاهرا کمونیست بوده)بنده را به خاطر تشابه فامیلی چندین بار به رکن 3 و1 بردند سربازهای قدیمی معنی رکن 3و1 را می دانند. اول بار با میوه شیرینی ازم پذیرایی کردند بعد هم باکتک تا اینکه متوجه شدند من فقط فامیلم روزبه هست وحتی معنی فامیلم را نمی دونم چه رسد به خسرو روزبه .





تاریخ : پنج شنبه 90/11/20 | 2:19 عصر | نویسنده : بنارانه | نظرات ()

برایم بسیارجالب بود که درروستای کوچک دورافتاده ما هم این شوروحال انقلاب وجود داشته ومردم بیداربودند وراهپیمایی می کردند. درابتدا ازاستادخودم تشکر می کنم ازبابت نوشتن این مطالب زیبا امامطالب ازنظراین حقیرمقداری بوداربود ولازم دانستم توضیحاتی رادراین زمینه به خوانندگان وبلاگ بدهم. دررابطه باانعکاس گزارش های بی بی سی ازانقلاب ما اینکه,درزمان رضاخان و قبل از آن کشور استعمارگر انگلستان,کشور ما را قبضه کرده بود و اداره می کرد و به نوعی غارت می نمود و شاهان ما هم هیچگونه اجازه ای در اداره کشور و تصمیمات مهم نداشتند و نفوذ انگلستان بسیار زیاد بود و کشور آمریکا از این بابت بسیار نگران و ناراحت بود و بعد از پایان سلطنت رضا شاه و در زمان محمدرضا شاه آمریکایی ها جای خود را در کشور ما بیشتر از پیش باز کردند و حتی به پیشنهاد آنها فیلم دلیران تنگستان که ماهیت ضد انگلیسی داشت را ساختند و برای مردم نمایش دادند تا مردم را از کشور انگستان متنفر نمایند و دولت انگلیس که این سیاست را به ضرر خود میدید و به راحتی گذشته نمی توانست نفت ایران را ببرد و حالا باید نفت ایران را با آمریکا تقسیم میکرد و اجازه دخالت کمتری در کشور ما داشت شروع به گزارشهایی از انقلاب ایران در آن زمان نمود و خود را تا حدودی برای مخالفت با آمریکا و به ظاهر حامی انقلاب ایران دانست که بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران چون به اهداف گذشته خود نتوانست دست پیدا کند دوباره شروع به شایعه پراکنی و مخالفت با انقلاب و نظام ما نمود و دست هردو استعمار از کشور ما قطع گردید  و به این صورت بی بی سی انگلستان دوباره مخالفت شدید خود را با کشور ما ادامه داد .     اما در مورد شرکت نکردن  شیخ علی مظاهری در تظاهرات ایران اینکه شخصی بسیار بزرگوار و مورد اعتماد  و نمایده ی مذهب و دیانت در روستای ما بود و گروه اندکی از روحانیت همچو ایشان در کشور ما وجود داشتند که در مسایل سیاسی کشور دخالت نمیکردند و همه این را عیبی بزرگ برای آنها میدانستند وگرنه از هر کودکی در کشور ما سوال کنیم نمی تواند نظام پادشاهی و سلطنتی را بپذیرد و دلیلی  هم  برای سکوت آنها وجود نداشت و بسیاری از این روحانیون بعد از پیروزی انقلاب به اشتباهات خود اقرار نمودند البته بعد از انقلاب اسلامی فرزندان ایشان در نظام ما مسولیت هایی دارند و با مسولین طراز اول کشور در ارتباط هستند./ وسلام





تاریخ : پنج شنبه 90/11/20 | 12:33 عصر | نویسنده : بنارانه | نظرات ()
.: Web Themes By Akj :.