مهمترین عامل مهاجرت مردم بنارآب شیرین به مکان فعلی ، در امان ماندن از هجوم آب رودخانه بود . این حدس زمانی تقویت می شود و به یقین می پیوندد که مکان کنونی بنار آب شیرین را با دقت بیشتر مورد بررسی قرار بدهیم تا رمز این مهاجرت را کشف کنیم .
مرحله ی سوم شکل گیری روستا که هسته ی اصلی بنار کنونی است ، بسیار جالب و در عین حال ، شگفت انگیز است . اگر به ساختار روستا به دقت نگاه کنیم ، می بینیم که هسته ی مرکزی و اولیه ی بنار ، بر روی تلـی بلند و دایره ای ، شکل گرفته به گونه ای که تمام خانه ها پشت به پشت هم داده و درهایشان به سمت اطراف باز می شود .
علی سامی در کتاب پایتخت های شاهنشاهان هخامنشی می نویسد : « به طور کلی احداث آبادی ها و شهر ها در نقاط مرتفع و به روی تپه ها ، دیر زمانی که بشر به سوی شهر نشینی و زندگی اجتماعی متمایل شد ، مورد توجه بوده است . شهرها و آبادی ها روی تپه ها و بلندی ها ، از حملات احتمالی دشمن و یورش همسایگان متجاوز و سیلاب ها محفوظ تر بوده اند .» همچنین دکترعبدالرسول خیر اندیش در کتاب « برازجان سرزمین آفتاب بامدادان » آورده است : « ... برازجان قدیم در شرق شهر فعلی و در محل تپه های موسوم به « تنب گرو » بوده است و برازجان جدید در بلندای تپه ی محله ی قلعه بر پا گردید . قرار گرفتن هر دو آبادی در یک محل بلند و آفتاب گیر به خاطر مصون ماندن از سیلاب های مهیبی بود که هر چند وقت یکبار روی می داد . »
بنابراین مهم ترین دلیل برای انتخاب و سکونت در مکان فعلی ، بلندی مکان بنار بود که سیل سال 1380 نیز آن را ثابت کرد و درحالی که همه جای منطقه زیر آب رفته بود ، دایره ی میانی بنار ، جای امنی برای مردم بود .
بنار ، در سومین مرحله ی شکل گیری ، چهره ی منحصر به فردی به خود گرفت و شاید از معدود روستاهایی شد که هیچ کوچه ای از میان آن نمی گذشت . یعنی با یک بار دور زدن در اطراف آن محیط دایره ای ، از مقابل همه ی درها می گذرید و به نقطه ی آغاز می رسید . همین دایره ، درست مرتفع ترین جای آن منطقه است که اجداد ما متفکرانه و به شکلی استادانه ، با این شیوه ی معماری ، بی آن که حتی یک وجب از آن به عنوان کوچه ، هدر رفته باشد از حداقل زمین ، حداکثر استفاده را بردند . همان طور که پیش تر نیز اشاره شد ، این شیوه ی معماری علاوه بر مقابله ی بهتر در برابر حمله های احتمالی دشمنان ، برای رهایی از بلاهای طبیعی طغیان آب رودخانه و سیل نیز راه چاره ی مهمی بود . بنابراین می توان مهم ترین علت مهاجرت ساکنان بنار به مکان کنونی را ، طغیان آب رودخانه دانست . تاریخ دقیق این مهاجرت نیز معلوم نیست . شاید بتوان این مهاجرت را به صورت تقریبی ، هم زمان با آخرین مرحله ی جا به جایی زیارت دانست . زیارت در این دوره برای امنیت بیشتر در خندق رفت و بنار نیز بر بلندای تلی پشت به پشت هم بدون کوچه ساخته شد .
آنچه درافواه واذهان سالخوردگان بنار به نقل از پیشینیان باقی مانده این است که شخصی به نام« حاجی عبدالحسن(عَبدَح سَن) در زمان فتح عمر یا پس از شهادت امام حسین ( ع ) به بنارآمد و در گوشه ای از این خاک به عمران وآبادی پرداخت . اوفردی بسیارقدرتمند بود وگله های گاو ، شتروگوسفند ، تعدادی کارگر نیز داشت و چم حاجی و هفت گاو زمین کنار برج علی آباد موسوم به حاجی یل نیز به نام اوست » .اگر بتوانیم این قول را بپذیریم ، شاید بتوانیم حدس بزنیم که آمدن آن شخص با شیخ منصور خزاعی بی ارتباط نباشد اما با توجه به سخنان کربلایی احمد نعمتی و صفت « گَپ » به جای « شیخ » برای حاج عبد ا حسن ( حاج عبدالحسن ) باید در عرب بودن وی شک کرد و این چنین گفت که وی در آن زمان ، از نقطه ای از ایران ، به بنار آمد . همچنین از به کار بردن واژه ی «گپ » می توان نتیجه گرفت که دو شخص به این نام وجود داشته و شخص اول به نام حاج عبدالحسن گپ ( بزرگ ) شناخته شده است . برخی معتقد ند که اول کسی که بنار را بنا نهاد ، « حاج عبدالحسن » بود . از طرفی عده ای نیز معتقد بودند که زنی به نام « خاله بُتی » از بنیان گذاران بنار بوده است . از برخی از قراین چنین بر می آید که پیش از حاج عبدالحسن و خاله بتی ، دیگرانی نیز در بنار سکونت داشته اند و به نظر می رسد که آمدن « عبداح سن » ( عبدالحسن دوم ) به بنار ، مربوط به دوره ی سوم جا به جایی این روستا باشد چرا که افرادی که از نسل وی به وجود آمده اند نیز امروزه در بنار هستند و این در حالی است که از ساکنان بنار در مرحله ی نخستین ( بیش از هزار سال پیش ) ، تا کنون نامی شنیده نشده است . از طرفی نقل شده هنگامی که حاج عبدالحسن در بنار مستقر می شود ، سه نفر به نام های قاید علی ، محمد کالی باز ( قاید علی باز ) و زنی به نام « خاله بُتی » نزدش می آیند . وقتی که کشیک می دهند تا احیانا دزدی به اموال آنان دستبرد نزند ، حاجی با زبان شعر به آنان هشدار داده و می گوید : « کید علی ، خاله بُتی ، مَح کالی باز ، هوشیار باش ! » . بنابراین می توانیم بگوییم که ساکنان بومی بنار در روستا اقامت داشته اند که حاج عبدالحسن ( حاج عبدالحسن دوم ) نزد آنان می آید و آنان را هشدار می دهد تا هوشیار باشند . بنابراین ، این داستان می تواند مربوط به مراحل آغازین سومین مرحله ی جا به جایی بنار باشد و آنان از اولین افرادی هستند که بنار کنونی را ساختند . ادامه دارد