حوادث 2
سیل قسمت دوم
براساس گفته های پدران ما ، بنار آب شیرین در یک دوره ، در سمت جنوب بنار فعلی قرار داشته و در واقع نزدیک به باغچه ی معروف عباس فرزند ملا علی بوده است . شاید زمین هایی به نام پابست نیز ، نشان از دلبستگی و وابستگی نیاکان ما به آن منطقه و وطن خود بوده است . تا چند دهه قبل نیز که تراکتور پایش به بنار باز نشده بود ، آثار حیات نیاکان ما به وضوح قابل مشاهده بود وانگهی تواتر در این امر نیز این ادعا را به اثبات می رساند . علاوه بر آن ، وجود چند گوراب ( گرو ) و باغ مربوط به سده های پیش ، براین ادعا صحه می گذارد .
با توجه به موقعیت زمین های آن قسمت از بنار ، به نظر می آید که سیل ، مهم ترین عامل آسیب رساننده به مردم بوده است . از آنجا که سیل علاوه بر تخریب خانه ها ، باعث تخریب راه ها نیز می شده و مانع از عبور و رسیدن آنان به رودخانه بوده ، مردم در اقدامی هماهنگ ، از آن جا کوچ کرده و به سمت غرب بنار فعلی جاگیر شدند . وجود آثاری مثل دره ی دی احمدو ، همچنین آثار خانه های خشتی که تا اوایل قرن حاضر برای کودکان آن زمان قابل مشاهده بود ، مسکونی بودن آن ناحیه را به اثبات رسانده نیز کنار گرو در منزل شخصی کدخدای بنار ( جد رضایی های زیارت که بناری الاصل هستند ) قرار داشت و در سال 54 که آن درخت آسیب جدی دید ، وارثان آنان از زیارت به بنار آمده و تنه ی درخت را به زیارت بردند . به گمان من آنچه باعث تغییر مجدد مکان بنار شده ، طغیان آب رودخانه و آسیب رساندن به مردم بوده است . سیل سال های 65 و 80 در بنار نشان داد که آن قسمت از زمین های بنار ، در معرض آسیب طغیان های بزرگ هستند . به همین دلیل اجداد ما در چند سده پیش به محل کنونی بنار کوچیدند تا در بلند ترین نقطه ی زمین های خود ، خانه بسازند . در سال 1380 که طغیان رودخانه و سیل دست به دست هم دادند و با هم به سوی بنار حمله آوردند ، مرکز بنار از آسیب در امان ماند و درواقع آب نتوانست آن جا را فتح کند . به همین دلیل می توان گفت سیل و طغیان آب رودخانه باعث جا به جایی بنار در مرحله ی سوم بوده و اجداد ما با درایت و مشورت ، بهترین مکان ممکن را انتخاب کرده اند تا از دست سیل و طغیان رودخانه در امان باشند .
حوادث 1
سیل قسمت یکم
مردم بی دفاع جنوب ، در طول حیات خود ، با حوادث تلخ زیادی رو به رو بوده اند که گاه یکی از آنان کافی بود تا تمام ساکنان یک محل را نابود کند . از جمله ی این حوادث وحشتناک می توان به بیماری ها ، سیل و ..... اشاره کرد . در کتاب نگاهی به بوشهر اثر استاد ایرج افشار سیستانی صفحه ی 685 آمده است :
در سال 366 هجری قمری ( 976 میلادی ) زلزله ای شدید شهرستان های سیراف را ویران و خالی از سکنه ساخت . پیش از سال 366 ه.ق نیز در سیراف زلزله رخ داده است زیرا مسعودی می گوید : « ما بیشتر نقاطی را که به فراوانی و اهمیت زلزله معروف است ، دیده ایم چون سیراف ساحل فارس که ما بین دریا و کوه است . »
هر کدام از ما در طول عمر خود چندین بار شاهد وقوع سیل و یا طغیان آب رودخانه بوده ایم اما این بلاهای طبیعی در زمانی که مردم هیچ گونه راه مقابله ای با آن را نمی دانستند ، ویرانگر بود و مردم برای نجات جان خود ، از نقطه ای به نقطه ای دیگر پناه می بردند چنان که مردم بنار در طول دوران زندگی خود ، چندین بار مکان زندگی خود را تغییر داده اند که بر اساس شواهد و سخنان پیشینیان ، به سه دوره از تغییر مکان روستای بنار آب شیرین اشاره خواهم کرد . به نظر می رسد که هر سه دوره ، سیل و طغیان آب رودخانه باعث جا به جایی مردم از مکانی به مکانی دیگر شده باشد .
جشن ها و عید ها 12
ختنه کنان
جشن ختنه سوران با وسعت بیشتر برگزار می شد و با شادمانی و رقص و سرور و ولیمه همراه بود . این جشن عموما در تیر و مرداد انجام می گرفت و معمولا پسران سنین 6 تا 9 ساله ختنه می شدند . گاهی به همین منظور ، چند روزی جشن برگزار می شد . نی انبان نواخته می شد و زنان می رقصیدندو کِل می زدند . اقوام نیز دراین جشن دعوت می شدند . سلمانی روستا مسئولیت این کار را به عهده داشت . اگر سلمانی روستا بنا به علتی نمی توانست کودکان را ختنه کند ، از سلمانی روستاهای همجوار کمک می گرفت و درآمد حاصله را با او تقسیم می کرد . معمولا همه ی کودکان روستا طبق قرار قبلی در یک روز ختنه می شدند . اگر چه هرکودکی در منزل خود آماده بود اما گاه چند همسایه یا چند تن از بستگان ، یک جا و در یک حیاط ختنه می کردند . برای این کار، ابتدا یک عدد جَوَن ( ظرفی چوبی که غلات را در آن می کوبیدند ) را وارونه قرار می دادند و کودک روی آن می نشاندند . سلمانی معمولا از کودک می خواست تا به آسمان نگاه کرده و هواپیمایی که در حال گذر بود را ببیند و به او می گفت « سِی کُ چه طیّاره ی هاسی ردی مو » و خودش فورا کارش را انجام می داد . آنگاه چسب زده و کودک را به دیواری که از قبل جا و پشتی در آن جا آماده شده بود ، تکیه می دادند و پارچه ای سبز روی پاهایش که زاویه داشت می کشیدند . سه روز بعد نیز بچه ها به رودخانه می رفتند و در ماسه های داغ ساحل می نشستند . آنان نشستن در ماسه ها را چند روز تکرار می کردند تا به طور کامل بهبودی حاصل کنند .
جشن ها و عید ها 11
پیش از این در باره ی عقد ، عروسی و تولد فرزندان نیز سخن به میان آمد که هر دو مورد ، از جشن های بنار است . عروسی با گستردگی تمام برگزار می شود و با موسیقی همراه است اما تولد فرزند را برخی جشن گرفته و بعضی خیر . برای تولد فرزندان ، هر سال جشن تولد نیز برگزار می شود و کیک تهیه می کنند . این مورد کم کم در بین بناری ها جا باز کرده است .
اگر فرزند ، پسر باشد ، جشن هایی دیگر نیز دارد . در گذشته ، برای سر تراشون بزم کوچکی می گرفتند و هدیه ای به سلمانی روستا می دادند . منظور از سر تراشون ، تراشیدن اولین موی سر کودک پس از تولد است .
ختم قرآن کریم نیز جشنی کوچک در محدوده ی مکتب خانه بود و کسی که قرآن آموخته بود ، برای آخوند و یا برای همکارانش شیرینی می برد .
برگشتن از سفرهای زیارتی نیز با شادمانی و ولیمه دادن همراه بود و امروزه اگر چه برگشتن از مشهد مقدس ، معمولی شده است اما برای برگشتن از کربلا و یا سفر حج ، ترتیب خاصی رعایت می شود و حاجی یا کربلایی ، افرادی را ناهار یا شام می دهد .
در گذشته ، شب در گذشت خلیفه ی دوم نیز برخی از افراد مخصوصا کودکان جشن و شادمانی برپا می کردند و به همان مناسبت شعر هایی می خواندند ولی خوشبختانه بیش از سه دهه و تقریبا هم زمان با انقلاب اسلامی ، این برنامه برچیده شد .
امروزه در بنار ، جشن های دیگری از جمله جشن نیمه ی شعبان و یا جشن پیروز انقلاب در حسینیه ها برگزار می شود . چند سالی است که شورا ، دهیاری ، بسیج و برخی از نیروهای خودجوش دیگر ، جشن نیمه ی شعبان را با شکوه برگزار می کنند و در آن برنامه هایی متنوع اجرا می نمایند و هر سال نزدیک به هزار نفر در شب میلاد صاحب الزمان (عج) ، شاهد آن جشن در میدان مقابل مسجد امام سجاد ( ع ) هستند .
جشن ها و عید ها 10
چهار شنبه سوری و صِفَرِکِ دَر
در بنار ، دو چهار شنبه از اهمییت برخوردار بود که در هر دو ، مردم شادی می کردند . یکی چهار شنبه ی آخر ماه صفر قمری ، دیگر چهار شنبه ی آخر سال خورشیدی . در فرهنگ بنار ، این هر دو به نوعی با هم در آمیخته اند و به گونه ای آداب یکسانی داشت .
در عصر روز چهار شنبه سوری ، مردم با لبخند و دلی شاد ، قلیان های آسیب دیده ، کوزه ها و ظروف شکسته و یا کهنه را به زمین زده و می شکستند و معتقد بودند که با این کار ، بلا ها را از سر خانواده ی خود دور می کنند . البته یکی از فلسفه های این کار ، پرهیز از کهنگی و پرهیز از مصرف مواد غذایی در ظروف شکسته بود که محل تجمع میکروب ها و یا به قول پیامبر اسلام ( ص) محل جمع شدن شیاطین بود که با نو شدن وسایل خانه ، روحیات مردم نیز نو می شد .
در آخرین چهار شنبه ی ماه صفر نیز ، آتشی روشن می کردند و در حالی که برگ خشک نخل یا هیزم آتش گرفته ی دیگری را در دست داشتند ، به تمام زوایای خانه و گوشه کنار حیاط سر می زدند و بقایای ماه صفر را از خانه بیرون می کردند چون معتقد بودند ماه صفر ماه بسیار پر خطری است . آنان ضمن این که آتش را حمل می کردند ، می خواندند : صفَرَکِ در / مولود ِ سر / سال ِ دیگر / خونه ی شوهر . این شعر را معمولا دختران می خواندند .
جشن ها و عید ها 9
عید فطر قسمت پنجم
ظهر روز عید فطر بدون استثنا غذای مردم روستا یکسان بود . در این روز فقیر و غنی از بین مرغان خانگی خود ، مرغی را می گرفتند و می کشتند تا هم خون ریزانی برای دفع بلا کرده باشند و هم غذای عید را تهیه کنند . زنان بلافاصله مرغ را پس از کشتن ، پاک می کردند بدین معنی که مرغ را حلال کرده در پاتیل آب جوش می انداختند و می غلتاندند و پرهای آن را می کندند چون معتقد بودند اگر این کار را نکنند ، پر های مرغ ، گوشتش را می خورد و لاغر می کند . پس از انجام مقدمات که در بخش آش پزی به طور مفصل به آن خواهیم پرداخت ، سر ، صندلیق ، بال و سایر اجزای فرعی آن را همراه با نخود ، لوبیا ، لیمو ، پیاز و .... در دیگی پر آب می پختند و تلیت ( دیزی ) می ساختند و برای ناهار از آن استفاده می کردند و اصل مرغ را برای شب می گذاشتند تا سرخ کنند و با للک یا برنج بخورند .
جشن ها و عیدها 8
عید فطر قسمت چهارم
در بنار خواندن نماز عید فطر یا مرسوم نبوده و یا من از آن اطلاعی ندارم . اولین کسی که خواندن نماز عید فطر را آغاز کرد ، مرحوم ابراهیم ابراهیمی بود . وی در روزی که اکنون در حافظه ندارم ولی در یادداشت هایم نوشته ام ، برای اولین باردر حسینیه ی اعظم به تنهایی به نماز ایستاد و به تنهایی نماز را تمام کرد . امروزه حاج ابراهیم زمانی این کار را انجام می دهد و هر ساله تمام مردمی که به حسینیه می آیند نیز به نماز می ایستند .
غذای همه ی مردم در ظهر روز عید ، مرغ است . کشتن مرغ در چنین روزی نه تنها ارزش غذایی دارد بلکه به عنوان خون ریزان و رفع قضا و بلا نیز محسوب می شود . زتان مرغ را در آب جوش می اندازند و پرهایش را با دست پاک می کنند و پرها را خشک می کنند تا در آینده برای بالش استفاده شود . پاهای غضروفی مرغ را بریده و به کودکان می دهند . بچه ها پای مرغ را در چاله ی آتش می اندازند تا بسوزد و آنگاه پوست و غضروف و خاکستر را به دندان می کشند و با ولع می خورند حتی اگر دهان و دست آنان یک ریز سیاه شود . اگر تعداد کودکان یک خانه زیاد باشد ، پاها را تقسیم می کنند تا به همه برسد . در چنین روزی ، دست ، دهان و گونه های چرب و خاکستری کودکان حکایت از وجود مرغ برای ناهار است . ناهار تمام مردم روستا بدون استثنا در ظهر روز عید ، تلیت یخنی مرغ است .
جشن ها و عید ها 7
عید فطر قسمت سوم
مردم صبح روز عید ، اول سر و صورت را آراسته می کنند ، لباس مجلسی می پوشند و در قدم اول ، نزد پدر یا بزرگ خاندان می روند آنگاه در منزل کسی که مقاوله داشته و امروزه در حسینیه ی اعظم بنار جمع شده ، به صورت دسته جمعی به منزل کسانی می روند که در طول یک سال قمری ، یکی از بستگان خود را از دست داده اند . صاحبان عزا نیز از قبل آماده شده و اسباب پذیرایی را فراهم آورده اند . در بوشهر به این مراسم عید تحلو ( عید تلخ ) می گویند ولی در بنار ، نام خاصی ندارد . وقتی که مردم به منزل صاحب عزا وارد شدند ، با او رو بوسی می کنند اما نه عید را تبریک می گویند و نه فاتحه می خوانند . صاحب خانه نیز با چای و شربت ویا قهوه از آنان پذیرایی می کند . پس از دقایقی کوتاه که نشستند ، برخاسته تا به جایی دیگر و یا روستاهایی دیگر بروند و نیز جای برای تازه وارد ها باز بشود . این مراسم تا جایی ادامه می یابد که به همه ی خانه هایی که طول سال گذشته عزادار بوده اند ، سرکشی بشود . هنگامی که از آخرین خانه بیرون آمدند ، هرکسی به منزل خودش می رود . اکثر مردم تا قبل از ظهر ، دراین روز تخمه ، بیسکویت ، گندم برشته و نان زرد می خورند . گندم برشته گندم پاک شده است که آن را بو داده و خشک کرده اند .
جشن ها و عید ها 6
عید فطر قسمت دوم
در روستای بنار عید را مثل دیگر شهرهای کشور ایران برگزار می کنند . به دید و باز دید می پردازند . مردم یکی دو روز قبل از عید در تدارک وسایل عیدی از جمله تخمه ، شیرینی ، بیسکویت و ... می شوند . به طرز خیلی خوبی تخمه ها را یک شب قبل از عید رنگ کرده با رنگ مخصوص و آنها را در آبلیمو و نمک می خیسانند و صبح تخمه ها را در تشتی بزرگ به روی اجاق گذاشته تا کاملا تفت خورده ، سرخ رنگ و آماده برای پذیرایی برای مهمان ها شود . البته از قبل « الوک » با شیرینی در تخمه قاطی می شود . بچه ها با لباس های نو و زیبا در کوچه ها ظاهر می شوند و هر کس با رویای زیبا ، لباس خود را به دیگران نشان می دهد به در خانه ها می آیند و از صاحب خانه عیدی که همان نقل و تخمه است می خواهند . صاحب خانه هم این کار را می کند و اگر نقل و تخمه نداشته باشد با مقداری قند از بچه ها پذیرایی می کند . بنار آب شیرین 1374
جشن ها وعید ها 5
عید فطر قسمت یکم
یکی از مهم ترین عید ها در بنارآب شیرین ، عید فطر است . درابتدای این روز ، همه ی مردم به منزل کسی که در شب های ماه رمضان برنامه ی « مقاوله » درمنزل او برگزار می شد می رفتند . هر کسی که وارد جمع می شد ، بدون استثنا با همه ی مردم از اول تا آخر سلام علیک و روبوسی می کرد و حتی کسانی که در مدت یک سال با یکدیگر قهر بودند نیز در این روز آشتی می کردند و اگر شدت قهر به گونه ای بود که کسی با کسی به خاطر کدورت روبوسی و سلام و علیک نمی کرد ، مردم بلافاصله پا در میانی کرده و آنان را صلح می دادند . این برنامه ها تا آنجایی که مستند به دست آمده ، اوایل قرن جاری ، در منزل کربلایی خدارحم ، پدر بزرگ مادری حاج عباس بوستانی برگزار می شد و پس از آن در بنار ، در منزل محمد جعفر غلامی که برادر زاده ی او بود و در منزل حاج شیخ علی مظاهری ادامه یافت و از چند دهه قبل ، علاوه بر منازل شخصی برخی از جمله حسین غلامی در بنار و بعد ها در منزل حاج عباس زمانی در برازجان ، به همت حاج ابراهیم زمانی فرزند مراد ، در حسینیه اعظم و پس از آن در مسجد امام سجاد (ع) نیز دایر شد .
پس از سلام و احوال پرسی ، مردم در کنار هم می نشستند و هر کسی نیز وارد می شد ، همه بلند می شدند و با او سلام و احوال پرسی می کردند و عید را به او تبریک می گفتند . عبارتی که در چنین موقعی به کار می رفت چنین بود : عید شریف مبارک . نماز و روزه ات قبول و زنان نیز وقتی به هم می رسیدند ، یکی می گفت عیدت موارک . دیگری جواب می داد : با همه ی موارک baa - hammey – mowaarak / یعنی به همه مبارک