سفارش تبلیغ
صبا ویژن

اخیرا مطلب کوتاهی با عنوان برگی از تاریخ به قلم اینجانب در وبلاگ بنارانه درج گردید که چند روز بعد آقای محمدرضا باقری شرحی بر آن نوشت و مقاله اینجانب را "بودار" معرفی کرد. لازم دیدم جهت دفاع از اندیشه ی خویش پاسخی بنویسم:

 

 قبل از هر چیزی باید گفت که آرزوی من این است که در جامعه، همه بتوانیم حرف هایمان را بیان و حرف های دیگران را نیز منصفانه نقد کنیم. آقای باقری مقاله اش را اینطور شروع می کند:« برایم بسیار جالب بود که در روستای کوچک دور افتاده ما هم این شور و حال انقلاب وجود داشته» همین عبارت کوتاه، خود نشان می دهد که ایشان از اتفاقات زمان انقلاب در روستای بنار بی خبر است. حال این سؤال پیش می آید که چگونه کسی که خودش از حوادثی خبر ندارد، می خواهد آن را مورد نقد و تحلیل قرار دهد و رد یا تایید کند؟ آقای باقری درباره ی نوشته ی من مبنی براین که مردم اخبار دوران انقلاب را از رادیو بی بی سی می شنیدند، می نویسد: « از نظر این حقیر مقداری بودار است» و در پی این نکته، شرحی از دخالت انگلستان و آمریکا در امور کشور ما را بیان می کند، در تکمیل حرف های ایشان باید اضافه کنم که در طول تاریخ، استعمارگران شرق و غرب از جمله آمریکا، انگلستان و آلمان و روسیه بیشترین ضربات را به استقلال ارضی، و فرهنگی ما وارد آورده اند و هر گاه نیز، همزمان وارد کشور ما شده اند، خاک مارا عملاً بین خود تقسیم کرده اند و به ترکتازی پرداخته اند. تاریخ ما سرشار از حوادثی است که طی آن بیگانگان، به آب و خاک و ناموس این ملت رحم نکرده و به غارتگری و جنایت دست زده اند اما آقای باقری عنوان مطلب مرا فراموش کرده اند که برگی از تاریخ است و کسی که تاریخ را بازمی گوید، باید واقعیت ها را بیان کند حتی اگر برای عده ای خوش آیند نباشد. در این شکی نیست که هیچ یک از خبر گزاری های دنیا، بدون هدف خرج نمی کنند و دلشان به حال کسی نمی سوزد اما این که مردم بنار آب شیرین اخبار انقلاب را از رادیو بی بی سی می شنیدند، حقیقتی است که نیاز به تحقیق زیادی ندارد و مردان میان سال روستا بهترین گواه سخنان من هستند. آیا در آن زمان رادیو و تلویزیون شاهنشاهی دولت ایران و نشریات تحت سلطه ی ساواک، آزادانه اخبار را در اختیار مردم قرار می دادند؟ بی شک چنین نیست و همان طور که در مقاله ی قبلی نیز نوشته ام ما مصاحبه های مهم امام خمینی را هم از رادیو بی بی سی می شنیدم . هنگامی که از آن زمان حرف می زنیم نباید برای دل خوش کردن افرادی، واقعیت ها را تغییر بدهیم. این برگ به عنوان سندی در تاریخ بنار ثبت است و ممکن است پذیرش آن برای آقای باقری تلخ باشد اما قرار نیست تاریخ باب طبع کسی باشد. تاریخ واقعیتی است که ممکن است موارد تلخ دردناکی هم داشته باشد. آقای باقری با عنوان بودار بودن این مقاله نه معنی بودار بودن را توضیح داده و نه توانسته ادعای خود را ثابت کند. بلکه به شرح ماجرایی پرداخته که همه ی ما آن را قبول داریم. نکته ی دوم در مورد حاج شیخ علی مظاهری است، پیش از آن بگویم برخلاف ادعای ایشان، مرحوم مظاهری نماینده ی مذهب و دیانت نبود. ایشان عالمی بود که به نمایندگی از آیت الله خویی که آن زمان مرجع تقلید همه ی مردم بنار بود و رساله اش در اکثر خانه ها وجود داشت،  مردم را در انجام امور دینی و شرعی راهنمایی می کرد. در مورد دیدگاه سیاسی ایشان نیز من در حدی نیستم که شایستگی قضاوت داشته باشم. تنها اشاره کرده ام که آن روز در منزل مرحوم رضا زمانی بود و در راهپیمایی شرکت نکرده بود .در هیچ زمانی هم تمامی روحانیون، عقایدی یکسان نداشته اند نه قبل و نه بعد از انقلاب. به نقل از نوشته ی آقای حاج ماشاالله کازرونی که در یکی از شماره های هفته نامه اتحاد جنوب هم چاپ شده،دریکی ازموارد، در تمام دشتستان ِ آن روز ، تنها یک روحانی بر علیه شاه نامه ای را امضا کرد و آن هم حاج سید باقر راهداری بود. در بعد از انقلاب نیز همه روحانیون یک دیدگاه نداشتند و همان طور که می دانید اوایل انقلاب، آیت الله شریعتمداری راهش را جدا کرد و شما می توانید موضع گیری های آیت الله حسینعلی منتظری و آیت الله سیداحمد خاتمی را با هم مقایسه کنید تا اختلاف در مواضع سیاسی روحانیون را بهتر متوجه شوید. در یک کلام، آنچه من در مقاله ی « برگی از تاریخ » نوشته ام، تایید کارهای استعمار انگلیس و رادیو بی بی سی و یا محکوم کردن مرحوم حاج شیخ علی مظاهری نیست بلکه بیان واقعیت های آن روز بنار است.





تاریخ : پنج شنبه 90/11/20 | 8:56 عصر | نویسنده : بنارانه | نظرات ()
.: Web Themes By Akj :.