درود بربرادران عزیزآقایان الله کرم ابراهیمی ومحمد رضا ومسلم جعفری ازاینکه درسوالات همولایتی بنده رامورد لطف خود قرار داده اید سپاسگزارم. نمی دانم عزیزان از کجا این اسم راشنیده اند(عبدالموروک پرتوکیان) داستان این اسم هم از آنجا شروع شد که وقتی حمله وحشیانه هواپیما های بعثی درجزیره خارک شدت گرفت، یکی ازروزها به خط لوله 52 اینچ گناوه به خارک حمله شد و مورد هدف قرار گرفت. دراین راستا ودرجهت اینکه جریان نفت قطع نگردد بلافاصله توسط رییس منطقه که آن موقع جناب آقای ضیغمی بودند، دستور داده شد تیمی مجهز سازماندهی وبه گناوه انتقال داده شوند. همچنین از اداره ما هم خواستند یک نفر جهت برقراری ارتباطات که بتواند به صورت رمز پیام بدهد، آماده شود. آقای نصرالله باقری(ناصر) که آن موقع مسئولیت اطاق عملیات با اطاق جنگ باایشان بود، تقاضاکرده بود که اون نفر بنده باشم.
بگذریم از ماوقعی که اتفاق افتادو مسایلی که من به صورت رمز، شب ها به پرسنل می گفتم وروز در بیسیم اجرامی کردیم. یک روز آقایی به نام فتح الله رهبری اومد اونجا واتفاقی پرسید: این کیه وارونه توی بیسیم حرف می زند؟ بچه هاگفتند که ایشون روبروت ایستاده(آقای رهبری مسئولیت هدایت نفتکش ها رابه عهده داشتند) دستی دادو گفت اسمتون چیه؟ منم یهو وناخواسته گفتم: عبدالموروک پرتوکیان . گفت: خوشبختم. منم گفتم: بدبختم. همه زدن زیر خنده . بعداً ازآقای بافری سوال کرده بود این که ارمنیه چطوری میاد مسجد؟ باقری فهمیده بود که حتما من دسته گل به آب دادم گفته بود تازه مسلمان شده هنوز اسمی برا خودش انتخاب نکرده .