مکان دوم که به آن اشاره شد درّه ای است که در محل به« دره ی دی احمدو» مشهور می باشد. دی احمدو(مادر احمد) زنی مهاجر بوده که از شهرستان دشتی به بنار آمده بود و زنان بنار ساخت «گرده» و «بَل بَل» را از وی یاد می گیرد. تنوری داشته که درآن نان می پخته و رهگذران را مهمان می کرده است. بنار اولیه را می توان روستایی صد درصد مهاجر پذیر نامید که این امر قابل اثبات است چرا که هم اکنون نیز مردم روستا خود و دیگران می دانند که اجدادشان از کدام محل به بنار آمده اند و در آن محل ها همگی دارای قوم و خویش هستند به طوری که به دیدن بستگان هم می روند. بنابراین ادعای کسانی که می گویند مردم بنار از استان هایی مثل کهکیلویه و...آمده اند تقریباً یا می توانم بگویم کاملاً بی اساس است. خاستگاه مردم بنار مکان هایی مثل بنو(استان فارس)،دریس(هرمزگان)، ریشهر(بوشهر)،مال محمود،دهستان انگالی،بُهروشاهپیروسعد آباد،تراکمه(هرمزگان)،صفی آباد،زیارت،نظرآقا،فالاسیر می باشد. در رابطه با قدمت بنار باید گفت که اگر چه همانطور که اشاره شد قدمتی حدود500 سال دارد (در زمین مومد مکال هر موقع چاله ای یا گودالی حفر می کردند تکه کوزه و...در می آمده است) ولی مواردی نشان می دهد که قبل از مردم بنار هم در گذشته ای بسیار دورتر عده ای در این محل زندگی می کرده اند. دلیل این ادعا را باید این گونه عنوان کرد که در همین اواخر که چاه آب یا فاضلاب حفر می کردند در عمق3تا4متر و گاهاً تا5 متری زمین، تکه هایی از ظروف سفالی مانند کوزه یافت می شد که این تکه ها با توجه به اینکه در این اعماق پیدا شده بودند می توان گفت که مربوط به این دوران نبوده و شاید مردمی دیگر با مشخصه های کاملاً متفاوت در این جا روزگار می گذرانده اند. مورد دیگر سنگی به طول حدود2متر و عرض حدود50سانتی متر در زمینی موسوم به درّه دان از زیر خاک به دست آمد که گویای ادعای فوق است و همچنین سنگی موسوم به سنگ« بردزرد» که همگی نشان از زندگی و حیات در این منطقه بوده اند. افراد اولیه که این آبادی را بنا نهاده اند بی شک وجود رودخانه را مهم و حیاتی دانسته اند و در کنارآن خانه ها را بنا نهاده و مشغول به زندگی شده اند. لازم به ذکر است که رودخانه حلـّه که از به هم پیوستن رودخانه دالکی و شاهپور به وجود می آید از شمال بنار می گذرد و مرز دشستستان و شبانکاره را تا قسمت هایی معین می کند. از این رودخانه مردم بنار زمانی جهت آب شرب خود و دام هایشان استفاده می کردند. غیر از این استفاده، اسفاده هایی مثل استحمام و ماهیگیری و انتقال تنه های نخیلات از اطراف سعد آباد جهت سقف خانه ها در بنار- شستشوی گوسفندان، ریختن گـُرد نخیلات در آب رودخانه جهت ساختن ستـّه، و در مقطعی کشاورزی به کمک آب آن از آن استفاده می شده است. قابل ذکر است که آب این رودخانه هم عمیق تر و هم شیرین تر از حال حاضر بوده است. به دلیل قرار گرفتن سد در بالادست این رودخانه و کاهش بارندگی، در حال حاضر عملاً به زهکش نخیلات روستاهای بالادست تبدیل شده است و آب آن به شدت کاهش یافته است. اگر چه پمپاژ« کلل» هنوز بر روی آن قرار دارد و نخیلات« زیارت» و« کلل» و« بنارآب شیرین» را مشروب می کند. اهمیت وجود رودخانه را در این نکته هم می توان اذعان نمود که روستاهایی که از رودخانه خیلی فاصله داشته اند به ندرت رشد جمعیتی داشته اند و در تمام زمینه های مختلف پیشرفتی نداشته اند مانند:«احشام حسن»، «جرافی»،«جمیمه»،«سهیلی»،... که بعضی این روستاها کاملاً خالی از سکنه شده اند. با توجه به پیشرفت های گوناگون بشر در همه ی ابعاد از جمله ساخت راه های آسفالت و وسایل ارتباطی و مخابراتی باز هم روستاهایی که نزدیک رودخانه هستند هرگز خالی از سکنه نشده اند و عده ای به امید همین آب اندک ولی دائمی مبادرت به کشت نخل نموده اند و تاکنون روستا را ترک نکرده اند. اگرچه عده ای نخل دار مثلاً در همین روستای بنارآب شیرین ساکن بوده اند و به تدریج به شهر نقل مکان کرده اند ولی با این وجود نخیلات خود را حفظ کرده اند و هر چند وقت یک بار به آن سر می زنند و کار نگهداری و پرورش آنها را انجام می دهند. این گروه را شهرنشینان کشاورز می توان نامید./ادامه دارد___
توضیح : آقای ابراهیمی درتماسی خواهان تصحیح دریس شدند . صورت صحیح آن دریس(فارس) است ولی از طرف اینجانب سهل انگاری شده و تصحیح به موقع صورت نگرفت . با عرض عذر به پیشگاه آقای ابراهیمی و تمامی خوانندگان گرامی ./محمدغلامی