پراکنده ها 15
نشانه
از جمله کارهای گاهگاهی که در بنار شاهد آن بوده و هستیم ، نشانه زدن است . این کار برای هرکسی بنا به موقعیت آن شخص ، فرق می کند . مثلا اگر تعدادی از افراد ، اسلحه در دست داشته باشند ، نشانه ای را تعیین می کنند و برای نشان دادن مهارت خود ، به سویش تیر می اندازند و یا یک نفر ، دیگران را از هدف خود مطلع کرده و به سوی هدف شلیک می کند . در بین جوانان و نوجوانان نیز ، ممکن است هدفی در نظر گرفته شود و هر کسی به سوی آن سنگ پرتاب کند تا بالاخره ، هدف مورد اصابت قرار بگیرد . این کار با تیرکمان نیز انجام می گرفت . نشانه گذاری در بازی قاب بازی نیز از اهمیت خاصی برخوردار است . آنچه در همه ی این موارد مشترک است ، این است که نشانه به منظور تفریح بوده که ضمن آن ، هرکسی مجال می یافته تا خود را به دیگران نشان بدهد . نشانه نهادن و نشانه زدن ، ریشه در تاریخ بشریت داشته و کم کم به ما رسیده است . شاید از روزی که انسان آتش را کشف کرد ، این کار رایج بوده است . روزی که هوشنگ پادشاه ایرانی برای کشتن ماری سیاه ، سنگی به سوی او پرتاب می کند ، سنگ به سنگی دیگر می خورد و جرقه ای بر می خیزد و نخستین بار آتش پدید می آید . آتشی که به خاطر کارایی چند جانبه ی آن ، در همه ی ادیان مقدس است و در ایران نیز ، از همان زمان تا کنون ، به همین منا سبت جشن سده برگزار می شود . بدون تردید کار هوشنگ نیز نوعی نشانه زدن بوده اگر چه هدفی دیگر داشته است . در اینجا یک نمونه از نشانه نهادن در گذشته را ارائه می دهم :
وقتی که سیاوش ، شاهزاده ی ایرانی به خاطر وفای به عهد و پیمانی که با اسیران توران زمین بسته بود ، حاضر به کشتن و یا تحویل دادن آنان نمی شود ، خود نیز به توران می رود . روزی در میدانی که افراسیاب نیز حضور داشت ، بزرگان به نشانه زدن با کمان مشغول می شوند . نوبت به سیاوش که می رسد :
نشانه نهادند بر اسپریس
سیاوش نکرد ایچ با کس مکیس
نشست از بر بادپای چو دیو
بیفشرد ران و بیامد غریو
یکی تیر زد بر میان نشان
نهاده بدو چشم گردنکشان
خدنگی دگر بار هم چار پر
به چرخ اندرون راند و بگشاد بر
نشانه دوباره به یک تاختن
مغربل ببود اندر انداختن
عنان را بپیچید بر دست راست
بزد بار دیگر بر آن سو که خواست
شاهنامه جلد دوم صفحه 160