بلواربزرگراه امام علی(ع)بوشهرمزین به تابلوتصاویربعضی ازشهدای عزیزوخاصهم استانی شده است که تصویر شهید بزرگوار همولایتی ،سرگردشهید محسن عباسی،هم از جمله این تصاویرمی باشد.روح همه شهدای عزیز بویژه شهدای همولایتی شاد ویادشان گرامی.
باسپاس ازنوشادباقری بابت حسن نظرودقت ایشان و ارسال این تصویر.
ششمین سالگردشهادت سرگردشهیدمحسن عباسی(فرمانده پایگاه دریابانی چانخورچابهار) عصرپنجشنبه 98/06/14 درگلزارشهدای برازجان برتربت مطهرش باحضورخانواده،اقوام،همولایتی ها و مردم خونگرم برازجان برگزار شد.این مراسم باتلاوت آیات الهی توسط حاضران و سپس ذکرفاتحه بر آرامگاه نورانیش انجام گردید.اضافه می گردد،شهید عباسی درتاریخ92/06/13 توسط اشرار و قاچاقچیان مسلح به درجه رفیع شهادت نایل آمد.
روحش شادویادش تاابدجاودان
تصاویر در ادامه مطلب
فرزندان بزرگواروعزیزشهید محسن عباسی درپیامی ازسربازان گمنام امام زمان(عج)وهمرزمان پدرشهیدشان در دستگیری عوامل شهادت ایشان تقدیروقدردانی نمودند.متن این پیام که باخط این عزیزان نگاشته شده است بشرح زیرمی باشد:
به همت خانواده شهیدعلی زاهدی وهمکاری دهیاری وجوانان بنارآبشیرین ،از روزجمعه97/11/05عملیات بازسازی دیواره ها و محوطه سازی قطعه شهدای روستا آغازگردید.رضازاهدی فرزندبرومندشهیدزاهدی که اجرای این طرح(مادی وعمرانی) رابرعهده گرفته به خبرنگار بنارانه گفتند که ابتدا کل دیواره هاراشناژ بسته وبتن ریزی میکنیم،سپس در حدود40 یا50 سانتی متر بلوک چینی شده ودرادامه هردو متر ستونی های بتنی ایجادخواهدشد.ایشان اضافه کردند:درچهارگوشه محوطه هم پایه های روشنایی کارگداشته خواهدشد.فرزندشهید زاهدی آخرین مرحله بازسازی راموزاییک کاری محوطه برای مراسم های مذهبی بیان نمودندوابرازامیدواری کردندکه این پروژه بزودی به بهره برداری برسد.
پ ن: باسپاس از رضازاهدی بابت ارسال تصاویر
به مناسبت هفته دفاع مقدس صبح پنج شنبه 97/07/05بخشداربخش مرکزی دشتستان سرکارخانم ناهید دشتی وهیئت همراه درروستای بنارآبشیرین حضوریافته وبه دیدارخانواده های معظم شهدارفتند.دراین دیدارهاکه درفضایی صمیمی وگرم انجام شدخانواده های شهداضمن سپاس وقدردانی ازبخشدار،به بیان مشکلات خود وخانواده هایشان پرداختندکه خانم دشتی قول پیگیری وبرطرف نمودن مشکلات بیان شده را به آنها دادند.بخشداروهیئت همراه با همراهی شورای اسلامی، دهیار محترم و حاج جمشید زاهدی به دیدار خانواده های محترم
صبح روزجمعه30شهریورماه97 ودر آغازهفته دفاع مقدس اعضای بسیج شهدا،اعضاشورا وحاج آقا افشاری(روحانی اعزامی ازقم)طبق سال های گذشته به دیدارخانواده های شهدامقیم روستارفتندودرفضایی صمیمی و عرفانی با والدین واعضای خانواده های این عزیزان ملاقات کرده وجویای حال واحوال آنها وزندگیشان شدند.
پ ن : باسپاس ازداراب جعفری بابت ارسال تصاویروگزارش این دیدار.
به مناسبت 22 اسفندماه،روزشهدا،تصاویری ازاولین یادواره شهدای روستاهای بنارآبشیرین وصفی آبادکه درتاریخ 92/12/22برگزار گردیده بود،حضورعزیزان عرضه می گردد.روح بلندشهدای عزیزروستایمان باشهدای کربلا محشورباد.یادشان گرامی.
شهیدان از می توحید مستند / شهیدان سرخوش از جام الستند
نمردند و نمی میرند هرگز / شهیدان زنده ی جاوید هستند
هفته دفاع مقدس گرامی باد
زندگی نامه شهید حسنعلی صداقت
نام پدر:غلامشاه /تاریخ تولد1/1/1337 محل تولد:صفی آباد/ میزان تحصیلات:متوسطه/ وضعیت تاهل:مجرد /تاریخ شهادت:8/1/1360 محل شهادت:آبادان/ محل دفن:صفی آباد
در اولین روز فروردین سال 1337 در روستای صفی آباد ازتوابع شهرستان دشتستان دیده به جهان گشود،نامش را حسنعلی نهادند تا سند وفاداری خود را به خاندان عصمت وطهارت ابراز دارند.حسنعلی همچون سایر کودکان روستا زندگی را درکوچه های خاکی تجربه کرد.فقر ومحرومیت بر روستا حاکم بود وهیچگونه امکانات آموزشی و... در روستا وجود نداشت.پدرش در کودکی وی محفل گرم خانواده را ترک کرد وبه دیار ابدی پیوست.مادر نیز مدتی بعد بنا به وظیفه شرعی خود ازدواج کرد.مادربزرگ وعمه وی مسئولیت سنگین تربیت حسنعلی رابه عهده گرفتند.روستای صفی آباد آن موقع حتی از داشتن یک مدرسه ابتدایی نیز محروم بود،بنابراین بچه های این روستا برای کسب علم با پای پیاده یا بعضا با دوچرخه راهی بنارآبشیرین می شدند.صبح می رفتند وعصر بر می گشتند، گرما و سرما هم به حالشان فرقی نداشت.باپایان یافتن تحصیلات ابتدایی حسنعلی راه طولانی تری درپیش داشت.وی برای ادامه تحصیل به روستای زیارت وسپس برای ادامه تحصیل در مقطع دبیرستان عازم آبپخش شد.حسنعلی مجبور بود با دوچرخه تا بنارآبشیرین برود وازآنجا با گذر از رودخانه به روستای بنار سلیمانی برود وسپس با پیاده روی فراوان خود را به جاده ی اصلی برساند واز آنجا به آبپخش برود،به هرحال همه این موانع ومشکلات نتوانست در عزم راسخ حسنعلی برای ادامه تحصیل خللی وارد کند.باشروع جنگ تحمیلی وتجاوز رژیم بعث عراق به میهنمان عزم حسنعلی برای دفاع از دستاوردهای نظام قوی و مستحکم تر گردید.درسال1359به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی پیوست.طی 50روز آموزش نظامی را فراگرفت تا باآمادگی کامل در جبهه ها حضور پیدا کند.درطول دوران آموزشی از ارتفاع سقوط کرد وبا افتادن بر روی آهن آلات صورتش به شدت آسیب دید ولی این موضوع را از مادربزرگش پنهان نمود.مدت زمانی در بوشهر به رسالت پاسداری پرداخت.خود را آماده حضور در جبهه نموده بود ولی نمی توانست عاطفه مادربزرگ را نادیده بگیرد. به همین خاطر تحت عنوان ماموریت به تهران عازم جبهه گردید.وقتی پا به جبهه گذاشت که هنوز جنگ وارد مراحل هجومی،آن هم توسط نیروهای مردمی نشده بود.او به همراه تعدادی دیگر از پاسداران درجبهه جنوب به دفاع از آبادان برخاست.پس از حدود چهل روز از حضور قهرمانانه اش در جبهه در هشتم فروردین ماه 1360 در حالی که بیست وسومین بهار زندگیش را سپری می کرد یکی از همرزمانش به وسیله ترکش به شدت مجروح می شود.حسنعلی با دیدن این صحنه سریع خود را به همرزمش می رساند. مجروح مرتب احساس عطش ودرخواست کمک می کرده است. درلحظاتی که حسنعلی مشغول امدادرسانی به همرزم مجروحش بوده یک ترکش به گلوی او اصابت می کند وبه فیض شهادت نایل می شود. عمه شهید زنی فداکار وصبور بود. اوسال ها پس ازشهادت برادرزاده اش برسرمزار شهید می رفت.او درسال های آخر عمر بینایی خود را ازدست داد. در عین حال پنجشنبه ها با مرور خاطرات شیرین دلبندش درخانه فاتحه ای نثار روح بزرگ او می کرد.عمه افتخارش به این بود که فرزندی را دراوج فقر و محرومیت وسختی تربیت کرد تا در دانشگاه امام حسین(ع)فارغ تحصیل شود ومدرک خود را باخون امضا کند. روحش شاد ویادش گرامی باد.............شادی روح شهدا صلوات
رضا رضایی از دوستانش می گوید:
بسم الله الرحمن الرحیم
رد پای ایثار
تقدیم به شهدای والا مقام یگان ویژه صابرین
قصه از آن جاشروع شد که شهید خرازی باشهید کاظمی پیمان اخوت بسته بودندکه اگر یکی ازآنها شهید شد دست دیگری رابگیرد وباخود ببرد اما 13شهریور جریانی اتفاق افتاد که نه تنها دل من بلکه دل دوستانم را تکان داد این بار قصه در ارتفاعات جاسوسان در استان کردستان در شهر پیرانشهر بین دونفر اتفاق افتاد که از اول دوره آموزشی تا لحظه شهادت با هم بودند شهید محمد محرابی وشهید مصطفی صفری. درتاریخ10/11/89قبل از شهادت خودشان بالای سرقبر شهید کاظمی و شهید خرازی پیمان اخوت بسته بودند که یکی از آنها شهید شد دست دیگری رابگیرد ارتفاعات جاسوسان نقطه ی مهم واستراتژیک برای ضد انقلاب بود اینجا بود که محمد محرابی بالای ارتفاع زخمی شد مصطفی صفری رفت که محمد محرابی را از بالای ارتفاع بیاورد به پایین توسط ضد انقلاب شهید شد.خوشبختانه به برکت خون این دوشهید ارتفاعات جاسوسان بدست ایران افتاد.