سفارش تبلیغ
صبا ویژن

ابراهیم ابراهیمی قسمت دوم  به قلم امان الله ابراهیمی

همه ی امکانات ووسایل وهمچنین هزینه ی خوراک راازکمک هاونذورات مردم تهیه می کردند. درابتدای کاربعضی ازمایحتاج که شامل البسه وابزاروادوات شبیه خوانی بوده راازروستای زیارت به قرض می گرفتند. دریکی ازسال هایک گروه تعزیه خوانی که همگی ازاهالی پشت باغ بیضاءاستان فارس بوده اندبه روستای بنارآمده ودرروستاسُکنی می گزینند. مرحوم ابراهیمی ازاین گروه به خوبی استقبال می نمایندوبعضی ازآهنگ هاونواهای جدیدراازایشان می آموزندوبه صورت مشترک باهم تعزیه خوانی می کنند. لازم به ذکراست که نواهاونوع خواندن این گروه بانوع خواندن تعزیه دربناروزیارت کاملا ًمتفاوت بوده است وبه سبک تعزیه ی اصفهان وتهران اجرامی کرده اندکه درمحل معروف به بالاسونی بوده اند. اگرچه مدت زیادی رادربنارنبوده اندولی بعضی ازاثرات وسبک های ایشان رامی توان تاحال حاضردرتعزیه ی بنارمشاهده کردمخصوصاًدرمجلس فاطمه ی بیمار(مرغ) که این مجلس راهمین گروه باخط خودشان به مرحوم ابراهیمی هدیه می کنندودرپایان موقعی که می خواسته اندازروستابروندچندین مجلس دیگرراهم به عنوان یادگاری به وی می بخشندکه اغلب این مجالس بعدازایشان حتی برای یک بارهم اجرانشده است. مجلس ایوب پیامبر، وفات حضرت معصومه(س)، پشیمان شدن یزید، شبیخون ووفات ابراهیم فرزندپیامبر(ص)رامی توان ازجمله ی این مجالس تعزیه خوانی نام برد.ازجمله ی افراداین گروه هم می توان به یعقوب وصال، شاه میرزاوذاکراشاره کردکه شخص اخیررهبری گروه ونقش های اصلی رابه عهده داشته است. الاایّحال مرحوم ابراهیمی که ازهمان سال اول تعزیه خوانی دربنار، نقش امام خوان تعزیه راایفامی کردندچنان به نقش مسلط بوده اندکه خیلی ازنسخه هاراازبر داشتندوروی تلفـّظ کلمات دراشعارحساسیت ودقت ویژه ای داشتندوهمچنین سوارکاری بسیارماهروچیره دستی بودندتاآنجاکه هراسبی راکه دیگران ازسوارشدن برآن عاجزبودندبه ایشان می سپردند. یکی ازعواملی که ایشان تعزیه رادرک می کردندمطالعه ای بودکه ازکتاب های تاریخی ومذهبی داشتند. البته این مطالعات به صورت سطحی نبودبلکه به صورت مداوم وباحجم بالا بودومسئله ی دیگراین بودکه اگرچه وی شاعرنبودولی به صورت ذاتی وزن راتاحدزیادی می شناختندوشعری راکه ازلحاظ وزنی درست نبودتاآن رااصلاح نمی کردازآن نمی گذشت. زندگی هنری ایشان درحین سال هایی که تعزیه خوانی می کردندشامل خاطرات وحوادث جالبی است که نقل همه ی آن هادراین مقال نمی گنجدولی اینجانب ذکربعضی ازرخدادهاوخاطره هایی که اززبان خودایشان شنیده ام راخالی ازلطف ندانسته وچندموردرانقل می نمایم. دریکی ازمجالس تعزیه خوانی روزعاشورادرمیان مجلس که نسخه ی شماره ی یک راتمام می کنند، دست درجیب می برندکه نسخه ی شماره ی 2رابیرون آورندوتعزیه راکه نقش امامش رابرعهده داشتندادامه دهندکه ناگهان متوجه می شوندکه نسخه ی شماره ی 2راهمراه نیاورده اند. کارگردان راصدامی زنندوبه اومی گویندکه اول هرمکالمه رابه وی یادآورشوند. ایشان هم همکاری نموده وبه همین صورت همه ی نسخه راازبرمی خوانندوکسی هم متوجه ی این موضوع نمی شود. خودایشان دوباره نقل می کردندکه درتعزیه ای که درروستای کلل درزمان جوانی می خوانده است ونقش حضرت قاسم(ع) راایفامی کرده است، امام خوان آن تعزیه ملارمضان انصاری(پدرحسن انصاری) بوده ووقتی به مصراع«دریغ ازاین امیدوعمرکوتاه» می رسندنگاهش به پسربیمارش که درآنجانشسته بوده می افتدویک دفعه ازحال می رود(که البته آن پسردرنوجوانی یاجوانی دنیاراوداع می کند) تعزیه که درحال قطع شدن بوده یکی ازخوانین که آن جاحاضربوده به مرحوم ابراهیمی دستورمی دهدکه عمامه ی امام رابرسربگذاردوتعزیه راتمام کنندکه ایشان هم همین کارراانجام داده وباسن وسال کم این نقش رابه خوبی اجرامی کنندومطلب دیگراین که ایشان چنان درنقش فرومی رفتندکه کاملا ًازخودبی خود می شدندوحس عمیقی پیدامی کردندمخصوصا ًدراواخرهرمجلس که به بالین شهدامی رفتندومی جنگیدندکه اوج این احساس رادرجنگ روزعاشورامی شدبه وضوح مشاهده کرد. این درحالی بودکه دراین لحظات بارهاایشان اشقیارازخمی می کردند. آقای حسن بی باک یک بارمی گفت اگرروزعاشوراکسی واردروستامی شدوبه میدان تعزیه می آمدمرحوم ابراهیمی راکه سواربراسب مشاهده می کردخیال می کردبلاتشبیه خودحضرت امام حسین(ع) رادرزمین کربلاداردمی بیند. ایشان تعزیه خوانی دربنارآب شیرین را(به همراه دیگراعضای گروه تعزیه خوانی) چنان باکیفیت اجرامی کردندکه ازروستاهای هم جوارهم زنان ومردان زیادی هرساله به تماشای تعزیه به این روستامی آمدندومردم روستاهایی مانندبنارسلیمانی ، بنارآزادگان، چهاربرج ودشتی ازآب رودخانه ردمی شدندوخودرابه این سوی آب برای تماشای این نمایش مذهبی وسنتی می رساندند. ایشان پس از65 سال شبیه خوانی که آخرین سال آن محرم 73بودبه علت بیماری دیگرقادربه ادامه ی تعزیه نگردیدندولی درمنزل همیشه به یاددارم که شعرهای تعزیه رازمزمه می کردندواعضای خانواده رابه یادمیدان وروزهای اوج خودمی انداختند. ایشان درتعزیه هروقت به یکی ازاین مصراع هامی رسیدگریه می کرد: «غرض که مادر ِمن انتظار ِمن دارد»ویا«دراین میانه گنهکارنیست غیر ِحسین»یااین مصراع که پس ازشهادت حضرت علی اصغرمی خواند«بیابستان که برداصغربه روی دستِ من خوابش»1و...وجان سوزتراین که درآخرین روزوساعات ازعمرش درروزنوزدهم ماه رمضان بی اختیاراین ابیات رابرای افرادی که بربالینش بودندباصدایی که هنوزازرونق نیفتاده بودشروع به خواندن کرد:

 زینبِ غمدیده ایادخترم      گوکه بیایدبه برم قنبرم

نعره زندتاکه ببیندسرم      یادعلیّا ًعلیا ًیاعلی

(قنبر) گوبه خلایق همه ازخاص وعام     آمدن ِمسجدِمن شدتمام

یادنماییدمراصبح وشام         یادعلیا ًعلیا ًیاعلی2

ودرهمین لحظات به دیدارکسی که همه عمرعاشقش بودشتافت

گذشت ازماه روزه نوزده روز   غم مولی وشبهش گشت جان سوز

مفسربودوهم قاری قرآن          شبیه خوان حسین ویارنیکان

به ماه آذروروزده وچار        زدنیای فنابربست اوبار

هزاروسیصد وهشتادبدسال     به جنت شدقرین باشاه ابرار

_________

1-ازاشعارتعزیه ی تاسوعا وعاشورا

2- ازشعرهای تعزیه ی شهادت علی (ع)

3-این اشعاررانویسنده برای سنگ مزارمرحوم ابراهیمی سروده اند

 

 

 





تاریخ : دوشنبه 89/9/29 | 12:24 صبح | نویسنده : بنارانه | نظرات ()
.: Web Themes By Akj :.