سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 ازدواج        12

غذای کودکان در مجمعه های بزرگ مسی بود . در چنین ظرفی ، برنج ریخته و آب گوشت ( خورش گوشت )رویش می ریختند و در گوشه ای دورتر از جایی که سفره انداخته شده بود ، می گذاشتند تا کودکان دور آن حلقه بزنند و با ولع و شتاب غذا بخورند . مسلم جعفری  طی یاد داشتی می نویسد :

 « یادش به خیر توی عروسی ها برای بچه ها توی یک سینی للک (گمنه) می ریختند ویه کم خورشت هم روی آن می ریختند وهمه با دست حمله می کردند به سینی وگیرهرنفر ممکن بود یک مشت للک بیاید . نه قاشق وچنگال بود نه دستمال کاغذی ونه بشقاب . »

پس از آن نوبت زنان بود تا همان سفره ها را جمع کنند و این بار برای زنان بگسترانند . زنان در طول تاریخ خود پذیرفته بودند که باید بعد از مردان باشند و یا غذای اضافی آنان را بخورند . اگر به زنی غذا هم نمی رسید ، اشکالی نداشت اما اگر به مردی غذا نمی رسید ، برای میزبان ننگ محسوب می شد . به همین دلیل سعی می کردند تا جلوی مردان خوب در آیند . زنان که غذا خوردنشان تمام می شد ، مراسم جشن ادامه می یافت و نوبت به « سر تراشون » می رسید . در این مرحله ، در وسط حیاط ، کرسی یا چیزی ( بعدها صندلی ) می گذاشتند و پتویی روی آن می انداختند و داماد روی آن می نشست . مردان نیز به صورت دایره ای اطراف او می ایستادند  و سلمانی محل با وسایل کامل آماده بود . او به دورگردن داماد لنگ می بست و زانوی او را می پوشاند و مشغول اصلاح ریش داماد می شد . در این مرحله ، مردم با شدت شپ می زدند و زن و مرد سرور می گفتند و زنان کل می زدند . نی انبان زن نیز که این آخرین مرحله ی نواختن برای او بود ، هرچه در توان داشت می گذاشت و با گرمی تمام نی انبان می زد و تنبک زن نیز همراه با او می نواخت و ترانه می خواند . آمیختن ترانه و کل نه تنها مانعی برای یکدیگر به وجود نمی آورد بلکه به شور مجلس بیشتر می افزود . در سال های بعد رسمی رایج شد و آن این بود که هم زمان با اجرای سرتراشون ، هرکسی به قدر وسع خود مبلغی پول در دستمال سلمانی و روی زانوهای داماد می انداخت . سلمانی بیش از دیگران از این کار احساس رضایت می کرد چون تمام آن مبالغ به خودش می رسید . به همین خاطر سعی می کرد تا آنجا که امکان دارد ، مراسم را ادامه بدهد . در این هنگام نیز مانند هنگامی که عروس را وارد حیاط می کردند ، روی سر داماد نقل می پاشیدند . بعد ها رسم پاشیدن پول نیز با نقل در آمیخت . اصلاح صورت داماد که تمام می شد ، در واقع مجلس عروسی نیز به پایان می رسید و مردم اندک اندمک به سوی خانه های خود روانه می شدند . موقع رفتن نیز برخی از آدم های مهم ، مبلغی پول به عنوان هدیه به دلاک می دادند و به این وسیله از زحمات او قدر دانی می کردند .





تاریخ : چهارشنبه 93/11/15 | 10:21 صبح | نویسنده : بنارانه | نظرات ()
.: Web Themes By Akj :.