ازدواج 9
گاه شوخی هایی نیز در قالب شعر ، با مادر داماد انجام می گرفت مثل :
دی دوما ری تل می گرده - سی کُنارِ بُل می گرده
و یا هنگامی که مراسم به اتمام می رسید و کودکان می خواستند پراکنده شوند ، جهت شوخی می خواندند :
دی دوما چه و تو دا ؟ هیچی
پس از انقلاب همزمان با برچیده شدن بساط رقص های دسته جمعی وکنار گذاشته شدن آلات موسیقی ، عروسی ها بسیار ساکت و بی سر و صدا برگزار شد . از جمله عواملی که بعد ها به این مساله بیشتر دامن زد ، جنگ ایران و عراق و وجود شهدای گرانقدر بود که مراسم شادمانی را تعطیل کرد تا جایی که در یکی از عروسی ها ی بنار ، وقتی یکی از زنان روستا به تنهایی خواست کِل بزند ، مادر داماد بلافاصله به آن زن اعتراض کرد و نگذاشت تنها کل ناتمام آن مراسم به پایان برسد .
با ذکر این نکته که جهت آشنایی با این گونه شعر ها ، می توانید به کتاب ارزشمند دکتر عبدالله رضایی تحت عنوان فرهنگ عامیانه بوشهر مراجعه کنید ، بخش هایی از شعر هشکله نقل می شود :
عقربی توجوممه نیلم بشینم,هشکله
یابیین عقدم کنین یا بکشینم,هشکله
دخترو می پیرزنه چقه عیاره,هشکله
وش میگم بالش بیار دشک میاره,هشکله
سوار پرشیم دور سراتون,هشکله
تا خدا قسمت کنه واوم دوماتون,هشکله
,بیو بریم شمال ولات غالی کنیم فرش هشکله
,قوریل سرخ و سفید منقل پره تش هشکله
,بیو بریم شمال ولات جیکه بیچینیم هشکله,
سرنه ی جیکه چیدن ور هم بیشینیم هشکله
وت میگم ای ره نده ره خهکلونه,هشکله
جورابت غرمیگیره صابون گرونه هشکله,
چه خشه سیه پسین دس پات حنا بوهشکله,
شیخ بیا عقدت کنه بوت نه رضا بوهشکله
چه خشه شی بکنی وو مردکوری هشکله
صبح گه او گرم کنی چیششه بوشوری هشکله
چه خشه شی بکنی یارت ملا بوهشکله
قلم سر جیبش نکش طلا بوهشکله
امروزه چارده روزه مو کازرونم هشکله
مو که یارم اینجو نی سی کی بوخونم هشکله
تفنگل پاک ده تیره مال مو یه تیره هشکله
قوملم زنم نیدن ایگن فقیره هشکله