کشاورزی 5
اصلاحات ارضی
تا پیش از روی کار آمدن رضا خان ، ایران به صورت ملوک الطوایفی اداره می شد . در آن دوران ، خوانین نه تنها زمین ها را دراختیار داشتند ، بلکه مالک روستاها نیز بودند . ( برای نمونه می توانید به کتاب خاطرات ملک منصور خان فرزند صولت الدوله قشقایی رجوع کنید ) . در آن دوران هرکسی که قدرت مالی داشت ، زمین ها را از دولت وقت به صورت اجاره برمی داشت که این توانایی تنها مختص خوانین یا برخی از افراد متمول بود . رضا بهروزی ، برهه ای از تاریخ زراعی ما را چنین توصیف می کرد : « زمین به دو صورت بود . اربابی و الواری . هر کسی که می خواست زمین از دولت اجاره کند ، برای هر فرد زراعتی اربابی مبلغ هفت تومان و دو ریال و برای هر فرد زمین الواری یا متفرقه مبلغ پنج تومان و شش ریال از اداره ی دارایی اجاره می کرد و به دولت خراج می داد » . با انتقال قدرت به رضا خان ، وی سعی کرد با تضعیف خوانین که قدرت بلامنازع هر منطقه بودند ، حکومت مرکزی را مستحکم کند . به همین منظور ، در خوزستان شیخ خزعل ، در فارس صولت الدوله ی قشقایی و در هر کجای ایران که خوانین مهمی وجود داشت ، به از میان برداشتن یا تبعید آنان اقدام کرد . وی همچنین به منظور بیرون کشیدن قدرت از دست خوانین هر منطقه ، سعی در تقسیم زمین ها بین مردم را داشت . اگر چه قانون ثبت اسناد در سال 1290 و در دومین مجلس مشروطیت به تصویب رسید اما پس ازتاسیس دولت پهلوی در سال 1299 شمسی ، این قانون در سال 1302 به اجرا در آمد ولی اجرای آن اجباری نبود . این قانون پس از چند مرحله اصلاح ، در سال 1310 مجددا به تصویب رسید و بر اساس آن ، برای هر دهکده ، یک پلاک اصلی و برای هر قطعه زمین یا خانه یا باغ و... یک شماره ی پلاک فرعی در نظر گرفته شد .که این قانون در بنار نیز بین سال های 1310 تا 1320 اجرا شد و زمین ها در بنار دارای شماره ای ثبتی شدند . ( طبق گفته ی رضا بهروزی فرزند حاج علی از زیارت ، : تقسیم اراضی در دهستان زیارت در اواخر سال 1316 و اوایل سال 1317 انجام گرفته است . وی همچنین اظهار می کرد که سند روستای تلوی telvey - نیز نزد محمد حسن فرزند هاشم و آقا غلامحسین بود . ) در سال 1340 و به منظورایجاد اصلاحات ارضی نیز قانونی گذرانده شد که طبق آن هرکسی بر روی هر زمینی کار می کرد ، مالک آن زمین محسوب می شد . بدین ترتیب به مرور زمان ، از قدرت خوانین کم شد و مردم عادی نیز توانستند زمین هایی به نام خود داشته باشند . زمین های موسوم به چم اگر چه بسیار مرغوب بودند ولی با توجه به شور بودن آب رودخانه ی حله ، در حاشیه ی آن درختچه های گز فراوانی می رویید . ( زمین های چم به علت آبرفت ، خاک مستعدی برای کشاورزی دارند ولی آب رودخانه به دلیل شور بودن ، باعث تخریب زمین های مازه می شود . به همین دلیل ، امروزه با آن که شرایط برای کشاورزی صنعتی تا حدودی فراهم شده ، کسی رغبتی برای کاشت آبی غلات از خود نشان نمی دهد ) . برخی از مردم که صاحب زمین های چم نیز شده بودند ، برای مساعد کردن زمین های خود ، با تیشه ، ساقه ی گز ها را مماس با زمین می بریدند . بیشتر اوقات پیراهن را نیز بیرون می آوردند و عرق می ریختند و از قمقمه ی کوچکی که به شاخه ی گزی آویزان می کردند ، آب می نوشیدند و به آینده می اندیشیدند . پس از اتمام کار، گزها را همانجا رها می کردند تا چند روز بگذرد و برگ های سوزنی آن خشک شده و بریزد . آنگاه ، ساقه های خشک آن را برای هیمه ی زمستانی برمی داشتند ، به هم می کوبیدند تا کاملا تکانده شود به صورت « شَل » می بستند و بار الاغ کرده و به خانه می آوردند . کسانی هم که زمین بیشتری داشتند ، گز های زمین خود را به صورت نصف در اختیار کسانی که چم نداشتند قرار می دادند تا هم زمینشان پاک شود و هم هیمه ی زمستانی هر دوطرف فراهم گردد . وجود گز در زمین های چم به منظور سوخت زمستانی آن قدر اهمیت داشت که اگر کسی بدون اطلاع ، گزهای زمین دیگری را می برید و برای خودش می برد ، صاحب زمین نه تنها از پیرایش زمینش خوشحال نمی شد ، بلکه ناراحت شده و شکوه و گلایه می کرد .
__________________________
منابع :
گفتار رضا بهروزی
گفتار محمد جعفر غلامی