زمین های بنار آب شیرین
زمین های بنار ازشمال با رودخانه ی حلّه ، شرق با زمین های زیارت و کلل ، جنوب با زیارت و هفت جوش و غرب با صفی آباد همسایه است .
معروف ترین نام های زمین بنار به ترتیب الفبا به قرار زیر است :
پاوس (پابست ) 1
پاوس یا پابست ، به زمین هایی گفته می شود که در سمت جنوب بنار و جنوب راه قدیم صفی آباد به زیارت واقع شده بود .
از آنجا که هر نامی ، وجه تسمیه ای دارد ، پابست نیز باید جریانی داشته باشد . پابست یعنی وابسته و دل داده و نگارنده حدس می زند همان طور که در مقالات قبلی تحت عنوان ساخت بنار گفته ام ، اولین مرحله ای که بنار شکل گرفت ، تقریبا 1کیلومتری جنوب بنار کنونی و در زمین های پابست تا باغچه ی مرحوم عباس فرزند ملا علی بود و شاید این واژه از همان زمان شکل گرفته و وابستگی مردم به روستایشان را نشان می داده است .
جارو 2
جارو ( جارود ) به زمین هایی گفته می شود که روزگاری جزء چم و حوزه ی رودخانه بوده ولی بر اثر تغییر میسر رود ، حتی در زمستان و هنگام طغیان آب نیز ، ممکن است آب رود در آن جاری نگردد . مهمترین این جارود ها ، جارود سید حمّادی است .
چم 3
چم به زمین های حاشیه ی رودخانه و حوزه ی آن گفته می شود که هنگام طغیان رود ، آب بر آن ها جاری می شود . زمین های چم معمولا به نام صاحب زمین معروف است مثلاً می گویند چم ِ فلانی .
چَه چراغ4
چه چراغ به زمین هایی گفته می شود که از سمت جنوب بنار با زمین های هفت جوش همسایه می شود .
حاج مح ملکی 5
حاج مح ملکی ( حاج محمد ملکی) به زمین هایی گفته می شود که در شمال شرق بنار و حدفاصل بنار تا سیل بند است .
حاجیل6
حاجیل زمین های دوردست جنوب تا جنوب غرب بنار است که به خاطر مرغوبیت خاک آن ، مناسب ترین مکان برای روییدن قارچ و جیکه بوده و مردم خاصه زنان ، نه تنها برای چیدن علف بلکه برای تهیه ی قارچ و جیکه به آنجا می رفتند . حرف ( لام ) در گویش بنار وقتی در پاپان اسم ها و صفت ها قرار بگیرد ، علامت جمع است به همین دلیل می توان حدس زد که آن زمین مربوط به چند نفر حاجی ( نام کوچک کسی یا مکه رفته ) باشد .
دره دون7
دره دون ( دره دان ) این زمین نیز آن سوی حاجیل واقع شده و علت نام گذاری آن نیز وجود بوته های « دره » در آن بوده است . دان پسوند جا و مکان است مثل گزدان یعنی جای گز یا ناندان یعنی جای نان . بنابر این دره دان که در گویش بنار دره دون گفته می شود ، به معنی جای دره است . دره یا درّه ، درختچه هایی هستند که به دلیل زمختی ، تحمل گرما و بی آبی منطقه ی دشتستان را دارند . من فکر می کنم دره ، همان مغیلان باشد که در کتاب های فرهنگ لغات ، به اشتباه خار اشتر معنی شده است . ( در بخش پوشش گیاهی و درختان بنار ، دلایل خود را ذکر خواهم کرد . )
سره دون 8
نام این زمین ها باید سوردان باشد و آن نیز به دلیل شور بودن خاک آن منطقه است . سره دان به زمین های پشت کانال زه کشی گفته می شود .
شووه 9
همان طور که پیشتر نیز نوشتم ، شووه در گویش محلی ، متضاد با مازه است و به زمینی گفته می شود که به علت پست بودن ، در زمستان ها پذیرای آب بیشتری است . بیشتر این نوع زمین در شرق بنار واقع است .
غرقیل10
به زمین های جنوب شرق بنار گفته می شود که با زمین های زیارت همسایه است . وجه تسمیه ی آن ممکن است به دلیل رویش درخچه ی غرق (خرگ / استبرق ) ، به این نام نامیده شده باشد و یا ممکن است به دلیل گل آلوده بودن زمین در زمستان که پای افراد در آن غرق می شود باشد .
کنار دون 11
کنار دون یا کنار دان .
روزگاری نه چندان دور ، درزمین های جنوب بنار و ، درختان فراوان کُـنار وجود داشت که به علت واقع شدن در زمین های کشاورزی ، به مرور زمان ، از زمین کنده شدند . در روزگاران کشاورزی سنتی که اجداد ما با خر و خیش کشاورزی می کردند ، وجود این درختان مانعی به وجود نمی آورد چون تا سر حد امکان ، به آن نزدیک شده و زیر آن را نیز شخم می زدند از طرفی وجود سایه های این درختان غنیمتی بود تا خاصه در موسم درو ، کشاورزان در سایه سار آنان خستگی در کنند اما امروز نه تنها برای رفع خستگی به آنان نیاز نیست ، بلکه به دلیل شخم زدن با تراکتور ، بخش عمده ای از زمین اطراف درخت ، بدون استفاده می ماند . بنابراین به مرور زمان ، کشاورزان اقدام به قطع آنان کردند . این بخش از بنار و در حاشیه ی روستا واقع شده ، و هنوز هم تعداد معدودی از آن درختان پا بر جاست .
مومح ترکی 12
مومح ترک ( محمد ترک ) ، بقعه ای در زمین های شرق صفی آباد و غرب بنار است . این بقعه از قدیم الایام مورد احترام و زیارتگاه مردم بنار ، صفی آباد و زیارت بوده است . باورهای مردم بر این است که محمد ترک ، همان غلام ترک زین العابدین (ع) است که در روز عاشورا در کربلا به شهادت رسید حتی در مراسم شبیه خوانی روز عاشورا در روستای زیارت نیز برای او نقشی در نظر گرفته شده است . محمد ترکی به زمین هایی گفته می شود که در اطراف آن بقعه در نزدیکی های صفی آباد واقع است .
مومد مکال 13
کربلایی مهمد (مومد ) پدر محمد پدر بزرگ مرحوم حاج باقر بوستانی با کدخدای بنار اختلافی پیدا کرد . کدخدا برایش پیغام فرستاد که حق ندارد زمینش را بکارد . هنگام کاشت غلات رسیده بود . کربلایی مومد بدون توجه به هشدار کدخدا ، خر و خیش را برداشت و به شخم زدن زمینش مشغول شد . کدخدا در منزل خود در برج (درمنزل فعلی محب بی باک ) نشسته بود که به او خبر رسید که فلانی مشغول کاشتن زمینش شده است . او نیز بیرون آمد و از همان جا ( جلوی منزل احمد بوستانی ) با خشم فریاد زد : مومد مکال ! مومد مکال ! . پس از این ماجرا بود که آن زمین به مومد مکال مشهور شد .
_________________
1- Paavas = paabast
2- - jaavu = jaarud
3- Cham
4- Chah cheraagh
5- Haaj mah melki
6- Haajiyal
7- Deredun
8- Sersdun
9- Shuveh
10- Gharghiyal
11- Konardun
12- Mowme torki
13- Mowmad mokaal
خوانندگان عزیز
لطفا اگردراین زمینه اطلاعی دارید یا احساس می کنید برخی از اطلاعات ذکر شده صحیح نیست ، لطفا تذکر بدهید تا مطالب با نام شما ویرایش شود .