امرالله ماندنی زاده ازدبیران باسابقه ی علوم اجتماعی درمدارس راهنمای شهرستان دشتستان ، اکنون بازنشسته است وبه کارهای آزادمشغول می باشدوی درسال های 1359- 60به مدت دوسال خبرنگارصداوسیمای مرکزفارس(شیراز)وبوشهربودوگه گاهی هم فعالیت مطبوعاتی دارد. وی برادرحسنعلی ماندنی زاده اولین معلم بناراست که درایام کودکی بارها نزدبرادرش به بنارآمده وخاطرات زیبایی ازآن روزهادارد.ایشان لطف فرموده وبخشی ازخاطرات آن روزهارابرای بنارانه قلمی کرده که ضمن دعوت شمابه خواندن آن ازایشان سپاسگزاری می کنیم.شورای نویسندگان بنارانه
درسال1344درسن 10سالگی جهت دیداربرادرم همراه خانواده به بناررفتیم وایشان که سپاه دانش واولین معلم روستابودبی نهایت مورداحترام وپذیرش اهالی بودودرمنزل شخصی به نام حاج حیدرنعمتی که اتاقی بدون کرایه دراختیارایشان قرارداده بااعضای خانواده آنان درآن منزل مستقربود، ماراپذیراشدند. من درسن ده سالگی هنوزبه تکلیف شرعی نرسیده بودم بادیدن چهره ی متبسم وجذاب ولباس محلی عباوچهارقدوشال وکلاه وگیوه که حاج آقانعمتی پوشیده بودتوجه ام جلب شدودوست داشتم درکنارایشان وهم صحبت لحظه های شیرین خاطرات جوانی ایشان باشم . ایشان درموقع عبادت وبه وقت نمازخواندن واذان چنان باخدای خودرازونیاز می کردودعاهای بعدازنمازراباصدای بلندقرائت می نمودکه من شیفته ی اخلاق وعبادت وصحبت اوشده ودربرگشت ازبنار، چون خانواده ی خودمان هم بسیارمذهبی بودندومراسم عزاداری اباعبدالله رابرگزارمی کردند، من هم مسجدی شدم وسعی می کردم درمسجداعتصامی الان به نمازجماعت حاج شیخ عبدالحسین اعتصامی نمازبخوانم ورازونیازباخداوعبادت ودعاچون حاج آقانعمتی برگزارکنم وایشان هم گاهی که به برازجان می آمدندبه منزل ماتشریف می آوردندوسحرباندای اذان صبح بیداروتاطلوع آفتاب به نمازوعبادت مشغول بود. همیشه به غذای مختصروساده وبدون تجملات آن روزاکتفامی کرد. ازخاطرات دیگربنارمراسم تعزیه خوانی (شبیه خوانی) بودکه درمنطقه دشتستان موردتوجه همه بودوازاطراف جهت دیدن تعزیه به بنارمی آمدندومن هم تازمانی که برادرم درآنجاخدمت می کردسعی می کردم به هرنحودرروزتاسوعاوعاشورادرآنجاباشم . شب هابه خصوص اول شب پشه زیادبودوبسیارآزاردهنده که هرمهمانی بدون پشه بندخواب برایش مشکل بودوشب روستاراترک می کرد. ازدیگرخاطرات موقع جمع آوری خرمن گندم باچهارپاوکوبیدن خرمن باچهارپا واوسه وبرّابودکه من سواربرّا می شدم برای من بسیارجالب بودکه مردم باچه کمبودامکانات کشاورزی امرارمعاش می کردندوشکرخداوند. وروزی خودراازطریق کشاورزی ونخل کاری به دست می آوردندبه خصوص کاشت هندوانه وفصل برداشت هندوانه ی محلی که بسیارخیروبرکت داشته هم ازنظرطعم ووزن وبزرگی که درچم بنارکاشته می شدزبان زدبود، برایم بسیارجالب بودبامردمانی که من رابه عنوان برادر ِمدیراحترام می گذاشتندازخاطرات جالب وخوب بامردم بناربود. آبان 1389