وقتی دریکی ازبرنامه های« شونشینی» شبکه استانی، آقای «وزان»1شروع به خواندن« الله تو بزن بارون    سی مانه عیال وارون»2 کرد،همین کافی بود تا"دی"3بگوید کاش بچیل«گل گلینو»4میکردن وبعد به همراه "بوا"5 شروع به تعریف این رسم قدیمی که اگرمدتی بارندگی نداشتیم این کار راانجام می دادند،کردند. بچه ها باهماهنگی قبلی دریک نقطه از« ولات » 6جمع می شدند وازیک طرف« ولات» شروع به جمع آوری گندم به صورت خانه به خانه می کردند تابه اون طرف ولات می رسیدند،بچه ها برای جمع آوری گندم قوطی هایی رادردست داشتند ودربیشترمواقع مرحوم« زاهدی »7 جلودار بچه ها بود وبعضی مواقع هم «علی آذرنیوار»8،سپس گندم ها را برای درست کردن شله(هلیم)به منزل یک نفر می بردند که دربیشترمواقع مرحوم «دی نوشاد»9 زحمت پخت شله رابرعهده داشت. یک دانه ریگ درون دیگ شله می انداختند بعدازاینکه شله آماده می شد، هرکسی که درظرفش دانه ریگ پیدا می شد باید« آسک»10 کول می کرد وازولات تا، سر«آغامحمدترک» 11می رفت دراین فاصله اومرتب درحال کتک خوردن ازبچه ها بود که این شعر را می خواندند:

ای خدا ما تشنه مونه      لنگ آسک کوله مونه12

الله توبزن بارون               سی مانه عیال وارون13

کدخدا خراج می خا         گندم تو زمین پیسی14

نصفش سی خم         نصفش سی عباس علی15

مشت جووی داشتم      سر یه تلی کاشتم16

گجیک اومه نکش زه      سر گجیکه تراشتم17

گل گلینو چه زشته       بارون تپ درشته 18

........

فردی که آسک راکول کرده بود باید یا قول می داد که چه روزی باران خواهدآمد، یا یک نفر ضمانتش می کرد، تا بچه ها اورا ول کنند.

_____________

1- یکی ازخوانندگان معروف استان بوشهر

2- یکی از شعرهای محلی برای دعای باران که آقای غلامرضا وزان اجراکرده است  .

3- مادر به گویش دشتستانی

4- مراسم دعای باران در دشتستان

5- پدر به گویش دشتستانی

6- روستا به گویش محلی

7- 8- دو تن از اهالی بنارآب شیرین

9- مادر نوشاد: زنی کدبانو و هنرمند که با داروهای محلی ، بیماران روستا را درمان می کرد .

10- آس کوچک که زنان با آن دست آس می کردند.

11- مقبره ای درنزدیکی روستای صفی آباد که مردم روستاهای بنار ، زیارت و صفی آباد به زیارتش می روند.

12- ای خدا ما تشنه هستیم و لنگ آسک کول کرده (و رو به قبله آورده ایم و از تو باران می خواهیم.)

13- خدا یا تو برای ما افراد عیالوار ، باران بفرست .

14- کدخدا ازما خراج طلب کرده ولی گندم ها بر اثر بی بارانی در زمین پوسیدند.

15- (خدایا باران ببار ) نیمی از محصول برای خودم و نیمی برای دیگر را درراه عباس (ع) خرج می کنم (و هلیم درست می کنم.)

16- مقداری بذر جو داشتم و آن را در زمین بلندی کاشتم.

17- گنجشک آمد و به آن نوک زد ومن گنجشک را گرفتم و پرهای سرش را کندم.

18- (گلی ما) یا کسی که گلی شده ، چقدر زشت است . نتیجه ی این کار و دعای باران هم باران با قطره های درشت است .





تاریخ : سه شنبه 90/9/22 | 1:41 عصر | نویسنده : بنارانه | نظرات ()
.: Web Themes By Akj :.