* فالگیر: متأسفم خانوم، فالتون نشون میده فردا شوهر تون میمیره. زن: اینو که خودم میدونم. فقط بهم بگو گیر پلیس میفتم یا نه!!!________________
* طرف داشته یکی رو بدجور می زده اما مدام داد می زده: کمک! کمک! بهش میگن بابا تو که داری اینو میزنی کمک کمک کردنت چیه دیگه؟ میگه آخه این گفته اگر بلند شم لهت می کنم._______________
* مامانه به پسرش میگه: میدونم که شیطون گولت زد که موهای خواهرتو کشیدی! پسرش میگه آره، ولی لگدی که زدم تو شکمش ابتکار خودم بود.________________
* اصفهانیه یه بطری آب معدنی می خره به زنش میگه یه کم آب بهش اضافه کن خیلی غلیظه!!_______________
* به یک معتادی گفتند با اعداد 45 ، 46 ، 47 و 48 جمله بساز. گفت : چلا پنجه می کشی؟چلا شیشه می شکنی؟ چلا هف نمی زنی ؟چلا هشتی ناراحت؟!!! _______________
* زن : بازم جلو جمع به من گفتی نادون؟شوهر : ببخشید عزیزم! نمی دونستم این راز باید فقط بین من و تو باقی بمونه!! (البته این جوک مال زن و شوهر های ده ها سال قبله. چون الان کدوم شوهری جرات داره به زن خودش این طوری حرف بزنه؟ اگرم جنون بگیره و همچین حرفی بزنه، حسابش با کرام الکاتبینه!!) _______________
*اولی: آقای دکتر، من فکر می کنم عینک لازم دارم.دومی: بله حتما! چون این جا مغازه ساندویچ فروشی است... _______________
*قبل از ازدواج : خوابیدن تا لنگ ظهر. بعد از ازدواج : بیدار شدن زودتر از خورشید. نتیجه اخلاقی : سحر خیز شدن. /قبل از ازدواج : رفتن به سفر بی اجازه. بعد از ازدواج : رفتن به حیاط با اجازه. نتیجه اخلاقی : معتبر شدن./قبل از ازدواج : خوردن بهترین غذاها بی منت.بعد از ازدواج : خوردن غذا های سوخته با منت. نتیجه اخلاقی : تقویت معده. /قبل از ازدواج : استراحت مطلق بی جر و بحث.بعد از ازدواج : کار کردن در شرایط سخت.نتیجه اخلاقی : ورزیده شدن. /قبل از ازدواج : دید و بازدید از اماکن تفریحی.بعد از ازدواج : سر زدن به فامیل خانوم. نتیجه اخلاقی : صله رحم./قبل از ازدواج : آموزش گیتار و سنتور و غیره.بعد از ازدواج : آموزش بچه داری و شستن ظرف. نتیجه اخلاقی : همدردی با مردها./قبل از ازدواج : گرفتن پول تو جیبی از پاپا.بعد از ازدواج : دادن کل حقوق به خانوم.نتیجه اخلاقی : مستقل شدن./قبل از ازدواج : ایستادن در صف سینما و استخر. بعد از ازدواج : ایستادن در صف شیر و گوشت. نتیجه اخلاقی : آموزش ایستادگی. /قبل از ازدواج : رفتن به سفرهای هفتگی. بعد از ازدواج :در حسرت رفتن به پارک سر کوچه. نتیجه اخلاقی : امنیت کامل.________________
*مردی که سوار بر بالن در حال حرکت بود ناگهان به یاد آورد قرار مهمّی دارد؛ ارتفاعش را کم کرد و از مردی که روی زمین بود پرسید : "ببخشید آقا ؛ من قرار مهمّی دارم ، ممکنه به من بگویید کجا هستم تا ببینم به موقع به قرارم می رسم یا نه؟"
مرد روی زمین : بله، شما در ارتفاع حدوداً 7 متری در طول جغرافیایی " 18|24ْ87 و عرض جغرافیایی "41|21ْ 37 هستید.
مرد بالن سوار : شما باید مهندس باشید
مرد روی زمین : بله، از کجا فهمیدید؟؟"
مرد بالن سوار : چون اطلاعاتی که شما به من دادید اگر چه کاملا ً دقیق بود به درد من نمی خورد و من هنوز نمی دانم کجا هستم و به موقع به قرارم می رسم یا نه؟"
مرد روی زمین : شما باید مدیر باشید.
مرد بالن سوار : بله، از کجا فهمیدید؟؟؟"
مرد روی زمین : چون شما نمی دانید کجا هستید و به کجا می خواهید بروید. قولی داده اید و نمی دانید چگونه به آن عمل کنید و انتظار دارید مسئولیت آن را دیگران بپذیرند.