مژده مژده مژده..... بنارانه آمد . این وبلاگ با مدیریت آقای محمد غلامی و زیر نظر شورای نویسندگان کار خود را شروع کرده است و با توجه به حضور ایشان در دنیای اینترنت قطعاً این وبلاگ پربار خواهد بود. می گُم ایسو خومونیما، خداوکیلی بنارَم وبلاگ می خوا؟؟؟! ........ / اسفندیار فتحی  

 _______________________________

 ________________________________________

بنارانه دریک نگاه(طنز)

آیا میدانید:

آیا میدانیدچهار ترانس برق دربنار وجود دارد  .1

آیا میدانیدمرداد فصل دنباز است  .2

آیا میدانید دی گرگعلی مغازه دارد  .3

آیا میدانید خرما شیرین است  .4

آیا میدانید خارک شیخالی قرمز است  .5

آیا میدانید من شورای بنار هستم  .6

خبرها:

این قسمت تشکیل شده از خبرهایی که یک سال و نیم است که از روی صفحه وبلاگ پاک نشده اند مثل:

1.متن نامه استعفای دهیار که با مخالفت شورا مواجه شده است.

2.انجام مراسم تعزیه خوانی وشبیه خوانی در روستا.

3.اجرای طرح هادی در بنار.

4.تشکیل جلسات مقابله در سالهای اخیر.

آشپزی:(در روزهای آینده از بادمگون بیشتر میشنوید)

آموزش طبخ غذاهای محلی همچون:دمپخت کنگه-پیتزای کنگه-دو پیازه کنگه-انواع متو سر سیخ-سالاد پهک-سوپ فریز

بازی های محلی:

بازی که این هفته آموزش داده میشود به تازگی توسط افراد مسن اختراع شده و طرفداران زیادی دست و پا کرده است.

بازی با طرح هادی: پیرمردان روستا با پریدن به این طرف وآن طرف سنگ جدولهای طرح هادی متوقف شدن این طرح را به تمسخر گرفتند و لحظات شادی را برای خود آفریدند.

ورزشی:

این بخش پس از حذف تیم بنار در مرحله یک چهارم مصاحبه جنجالی افشین بناری یکی از بازیکنان تیم را چاپ کرد که اظهار نموده که از خودرو شخصی او برای انتقال بازیکنان و همچنین آب سرد به ورزشگاه استفاده کرده ولی بازی به او نرسیده است. قابل ذکر است وی آقای گل بازی های دوستانه این تیم است.

با هم بخندیم:

منظور این مطلب این است که

قبل از ورود به این بخش با هم بخندید و در صورت نیاز شما به گریه این بخش را مطالعه کنید.

شعر:این بخش که یکی از بخش های انحصاری وبلاگ است و جهت چاپ مطلب در این صفحه باید ارتباط فامیلی با یکی از اعضای شورای نویسندگان داشته باشید.

مشاهیر و نخبگان:

این بخش به دلیل نبود نخبه با مشکل مطلب مواجه شده است.

باورها:

شنیدن صدای بز در شب های پاییز نشان از بهار پر آب و علف در سال آینده است.

سفرهای زیارتی:

در این بخش مجموعه خاطرات حاج سهراب پس از عزیمت به سرزمین صفی آباد و امامزاده محمد ترک را باز گو میکند.

در پایان بخش های پر کار بنارانه:

1.بسیج با درج یک مطلب در طول سال،عنوان برتر محتوایی وبلاگ را کسب کرد.

2.اجتماعی و فرهنگی به عنوان پر بیننده ترین بخش با بازدید سه نفر در طول یک سال که هر سه نفر اشتباها وارد قسمت شده بودند.

3.موسیقی که به دلیل عدم داشتن کارشناس پر بار ترین قسمت انتخاب شده است.

معنی واژه های محلی:

کنگه:نوعی خرمای مرغوب

متو:نوعی خاویار محلی

کاکل:نوعی از سبزی غنی شده

فریز:نوعی اسفناج / عبدالرضا باقری

_____________________

شب بود . چراغ ها خاموش . چشمانم تازه داشت گرم می شد . صدایی شنیدم : نیما ! نیما ! . صدا رو نشنیده گرفته و خودم به خواب زدم . ناگهان جلوی چهارچوب در، مردی که چهره اش کاملا تاریک بود دیدم . بله او پدرم بود که طبق معمول تا پاسی از شب پای کامپیوتر می نشست .

م - نیما سی چِه سایت واز نِویمو؟

ن : مو از کجا بِفهمُم سی چه؟

- بیو سِیلِش کُ.

: بِیلِش ، سُوا سِیلِش می کنم .

- ایسُ تو بیو سِیلِش کُ.

: باشه الان می یام.

به سختی از جام بلند شدم

ن: مو که هزار بار گفتم که باید ای دکمه بزنی !

م- خُم می فهمیدُم ، گفتم شاید ...

: شاید چه؟ یهو یه دستی از توش دربیا یَـقـِتـِه بگیره ؟ برُم بخوسُم ؟

- تونـَم خـُو کوه کندیه ، خـُم می فهمیدُم .

: باش . جِی دِس درد نکنه تِ ، نه؟

- سر و صدا نِکـُه ، برو بُخوس .

صبح ساعت 7:30 از خواب بیدار شدم . داشتم می رفتم داخل حیاط . زیر چشمی داخل اتاقش نگاه کردم ، طوری که نفهمه . دیدم نشسته پشت کامپیوتر .

م- نیما بیو سی چِه ای قـَطِه ؟

ن: گِپـِلی می زِنیا ! خو مو از کجا بـِفـَهمُم ؟

- بیو سِیلِش کُ بِنیم چـِشِه !

: دوش خو یادِت نِرَفته ؟

- برو اصلا نمی خوا بیـِی .

همین کافی بود که یه روز تمام بینمون شکر آب بشه . به خاطر همین موضوع ها ما معمولا بینمون خرابه ولی در اوج ناراحتی با هم درستیم . باور نکردنیه ، ولی باز همین آش و همین کاسه هست ./ نیما غلامی

___________________________

سلام،ازاینکه رواین مطلب پیام فرستادم معذرت میخوام چون جای دیگری پیدا نکردم وبعدش یه کاغذمچاله خط خطی براتون فرستادم وگرنه من نه شاعرم ونه ازشاعری چیزی میدونم.

شبی ازشب ها آمد صدایی

بوسه زد بر گوشیم پیامی

 نوشته،آدرس سایت بناره

دبلیو دبلیو بنارانه پارسی بلاگه

سرآغازکلام اخبار ولاته

خاطرات تک تک آدم ولاته

ازشاخک وغچه کندن

از بنار تا اوسر لندن

ازاوسه کردن تو باد

تابرسه انفجاربغداد

می گو ازقدیمل، از زمان خانل

یادنها بخیر تو ولاتل

صبح تا پسین شده بازی

سر رو فوتبال بازی

می گو ازجیلم وخرمن و داس

از تلیت و کاکل و ماس

از اوکرکو و اوتماته خمونی

تابرسه به آبگوشت تهرونی

ربع قرن پیش درچنین ماهی

او رو اومه شو کنارکالی

دادمیزنه همش غلامی

ندارم تو ولات خبرنگاری / ب ناری