درسوگ مرحوم حاج عوض کهنسال
بگشود اجل، دوباره چنگال، دریغ
شد صید بلا قمری بی بال، دریغ
در بهت فرو رفت و خموشی آن باغ
تا رفت زبین ما کهنسال، دریغ
******
از پاکی واعتبار خود، نام گرفت
ازشهد رضای ایزدی، کام گرفت
چون واله و بی قرار خاکش می بود
در خاک بنار، آخر آرام گرفت
******
ای دوست، وفادار وطن بودی تو
مدهوش رهش، به جان وتن بودی تو
در راه بنار و آن دیار پدری
از شوق، چو آهوی ختن بودی تو
******
حال دلم از داغ تو غمبار شده
سنگینی هجران تو بسیار شده
تنها نه من از رفتن تو می گریم
درسوگ تو یک قریه عزادار شده
******
ده، منتظرت به صبحگاهست، هنوز
از نامدنت به اشک و آهست، هنوز
هرنخل جوان که باغبانش بودی
با چشم دلش دیده به راهست، هنوز
******
گریان زغمت، برادرت، نصرالله
صبرش بدهد، خدای، ان شاءالله
راضی به رضای حق بباید بودن
لا حول و لا قوة الا بالله
امان اله ابراهیمی
تاریخ : شنبه 101/3/21 | 11:44 عصر | نویسنده : بنارانه | نظرات ()