برگشتن اهلبیت امام حسین ( ع) از شام به مدینه و رسیدن آنان به کربلا ، چهل روز پس از واقعه ی کربلا و روز بیستم صفر سال 61 قمری اتفاق افتاد که به اربعین معروف است . اربعین از روزهای مهم مذهبی در بنار آب شیرین محسوب می شود . پیشینیان در این روز به اماکن مذهبی از جمله آقا محمد ترک می رفتند و روضه می خواندند و زنان نیز سینه زنان با پای پیاده خود را به آنجا می رساندند . امروزه علاوه بر روضه خوانی ، در این روز مراسم تعزیه خوانی نیز برگزار می شود.
تعزیه ی اربعین عصر روز پنج شنبه 5 تیر 1376 برای اولین بار در بنارآب شیرین خوانده شد . دراین تعزیه ، اهلبیت از شام به مدینه برمی گردند و در بین راه به کربلا می روند . هنگام رسیدن به مدینه ، به دستور امام سجاد (ع) بشیر خبر ورود اهلبیت را به مردم مدینه می دهد. در تعزیه گفتگویی بین بشیر و ام البنین(س) انجام می شود که به استناد نسخ روستای بنار آب شیرین ، بخشی از آن را می آورم :
بشیر :
ز دشت کرببلا من ز راه می آیم به همره حرم عزّ و جاه می آیم
منم بشیر ز خدّام آل پیغمبر ز خدمت شه دین می رسم به سوی سفر
ام البنین :
تو را قسم به خدا می دهم منِ محزون بگو ز حال حسینِ علی به این دلخون
کجاست آن مه اوج سپهر عزّ و وقار که گشته دور از او کارها به ما دشوار
بشیر :
تو کیستی که ز سلطان کربلا پرسی تو کیستی که ز اولاد مرتضی پرسی
بگو به حقِّ خدا و به حقِّ پیغمبر تو نام خویش به من ای ضعیفه ی مضطر
ام البنین :
منم که مادر عباس زار تشنه لبم منم که دور از او مانده ام و در تعبم
من از فراق حسینِ علی دل افگارم ز دوری رخِ او خون ز دیده می بارم
بشیر :
ایا ضعیفه ی غم دیده مادر عباس حریم محترم حضرت خلاصه ی ناس
چرا سوال نکردی ز عون و عبّاست که تا دهم خبر از آن خلاصه ی ناست
ام البنین :
من از بهر حسین در اضطرابم تو از عبّاس می گویی جوابم ؟
غم عباس اگر دل می خراشد حسین گر هست ، این ها سهل باشد ...