خبری

خبری

عبدالعلی خان زیارتی

عبدالعلی خان زیارتی فرزند اردشیر  حاکمی قدرتمند بود که بر منطقه حکومت می کرد . وی پس از رسیدن به قدرت ، برای حفظ پایه های اقتدار خویش ،  دست به هر کاری  زد و  چنانچه معروف است  بر اثر اختلاف با سادات صفی آباد بر سر  زمین ،  سر سادات  را برید . او از روسای زیارت و زیارتی الاصل بود که  قریب ده سال بر آنجا حکومت داشت  تا این که نادرشاه افشار ظهور کرد . از آنجایی که وی دشمنانی نیز داشت ،...

در قسمت طویله ی قلعه ی مسکونی خود واقع  در جنوب غرب زیارت کنونی ، چاهی  کنده بود  تا  چهارپایانش را آب بدهد . به گفته ی شاهدان عینی ، آثار  قلعه ی عبدالعلی خان و آثار بناهای زیارت و تلل اطراف آن چاه که به « چاه طویله » معروف است ،  هنوز در محل آن قلعه برجاست .

زندگی عبدالعلی خان زیارتی با حکومت افشار ، گرهی ناگسستنی دارد . خداکرم عضدی می گوید :  هنگامی که نادر قدرت را به طور کامل قبضه کرد ، تنها کسی را که از دشتستان احضار کرد ، عبدالعلی خان زیارتی بود . همچنین عبدالعلی خان در جنگی مشهور و مهم از دشتستان و خشت لشکری تهیه کرد و به کوار رفت و خوانین متمرد کوار را دستگیر  و به سردار ابراهیم خان افشار تحویل داد  . خان افشار نیز به پاداش این خدمت ، مقدار زیادی  زر و اسب  به او بخشید   و برازجان را نیز ضمیمه ی زیارت کرد و در اختیار وی گذاشت  و به او منصب خانی داد و او حاکم بلا منازع دشتستان شد.  وی  قدرت سیاسی تمام منطقه را در دست داشت . در آن زمان ، زیارت در اوج اقتدار خود بود . اقتداری که از قرن ها پیش نیز سابقه داشت . «  از سده های پنجم تا دوازدهم هجری برازجان به صورت خانه های روستایی پراکنده در میان نخلستان ها بوده و راه تجاری مهمی نیز از آن عبور نمی کرده است . لذا زمانی توّج در نزدیکی سعدآباد و زمانی زیراه در شمال و یا بنداروز در جنوب برازجان کنونی معروف بوده اند . و سرانجام نیز روستای زیارت درغرب برازجان و بر سر راه شیف مشهور شد . این وضع تا اواسط قرن دوازدهم ، مقارن با اواخر دولت صفوی ادامه داشت .» دکتر هیبت الله مالکی نیز به نقل از فارسنامه ی ناصری می نویسد : « ... در غائله ی پس از مرگ نادر افشار که به وسیله ی صالح خان بیات حاکم قبلی فارس و فتح علی خان افشار که فرمان ایالت از جانب ابراهیم خان افشار داشت مردم دشتستان به فرماندهی رییس عبدالعلی زیارتی دشتستانی به کمک صاحب اختیار محمد حسین خان سردار شتافتند و با حضور آنها جبهه ی دولتی رنگ و رونقی به خود گرفت  و فتحعلی خان افشار فاتح و پیروز گردید و صالح خان بیات حاضر به مصالحه شد و در قریه  بابا ایورسیاخ ( بلوک کوه مره ) چهار فرسخی شیراز میان طرفین قرار داد صلح منعقد شد و رییس عبدالعلی زیارتی دشتستانی به پاس خدمات و زحماتش به درجه ی خانی و خلعت گرانبها و اسب یراق طلا  مورد مرحمت فتح علی خان افشار ایالت جدیدی قرار گرفت . »  در فارسنامه چنین می خوانیم : « ... خبر به صالح خان رسید که ابراهیم خان ، فتح علی خان افشار را به ایالت و سرداری فارس مامور و با فوجی روانه داشته است و فتح علی خان به اصفهان رسیده است و صالح خان نقض عهد کرده ، غدر نموده ، این خبر را از صاحب اختیار پنهان داشت و او را به تکلیف برای آوردن رییس عبد علی زیارتی دشتستانی و تفنگچی کازرونی ، روانه ساخت و خود مهیای فرار گردید و با اعیان سپاه گفت که ما مردم خراسان و شاهرخ شاه ، در خراسان است و حسین خان برادرم راتق و فاتق امور سلطنت است ، به سمت یزد می رویم و مراتب را معروض می داریم و امداد از خراسان می خواهیم ، پس در نیمه شبی ، میرزا محمد کلانتر را خواسته ، واقعه ی ماموریت فتح علی خان را به او گفت ، میرزا به فراست دانست که صالح خان در جناح فرار است و خبری از صاحب اختیار نیامده است و تاب مقاومت با فتح علی خان را ندارد ، به زودی از منزل صالح خان عود کرده ، عیال صاحب اختیار و کسان خود را روانه ی فیروز آباد داشت و خود به مرافقت صالح خان از راه سروستان و رونیز و نیریز به سمت یزد روانه گردید و فتح علی خان بی مانع وارد شیراز شده کوس لمن الملک را زد و نواب صاحب اختیار با پنج شش هزار نفر تفنگچی و سوار از گرمسیرات وارد فیروز آباد گردید و و عیال خود را روانه قصبه خشت نمود و مزارع محمد علی کلانتر خشت ، نظر به حقوق سابقه که از صاحب اختیار دیده بود که ناحیه خشت را در زمان نادر شاه از جمع کازران موضوع داشته ، بلوکی علیحده گردید ، منظور داشته ، نهایت خدمتگزاری را به کسان صاحب اختیار و کسان میرزا محمد کلانتر نمود و نواب صاحب اختیار با جمعیت فراوان ، از فیروز آباد ، وارد بلوک سیاخ شش فرسخی جانب قبله شیراز گردید و فتح علی خان با سپاه عراق از شیراز به عزم استقبال او آمده ، وارد قریه بابا ایورسیاخ چهارفرسخی شیراز شد ، دو روز ، به دو فرسخ فاصله ،  در برابر یکدیگر نشستند ، پس مصلحت خیراندیشی ، به صلاح طرفین ، عقد موافقت را بستند و فتح علی خان ، رییس عبد علی دشتستانی را به خلعت گرانبها و اسب یراق طلا و لقب خانی ، سرافراز نموده ، او را عبدعلی خان گفتند ... » همچنین به استناد فارسنامه ی ناصری ، رد پای عبدالعلی خان زیارتی در برگ های تاریخ سیاسی آن دوره پیداست :  « ... و صالح خان بیات و میرزا محمد کلانتر با هزار نفر سواره و پیاده به تحریک حاجی خان کالی لاری از یزد به ابرقوه آمدند و فتح علی خان افشار والی و سردار فارس و معصوم علی خان نایب فارس برادر فتح علی خان افشار، به عزم جنگ صالح خان با فوجی از سپاه عراق ، از شیراز به استقبال درآمدند و روز حرکت او  عبد علی خان دشتستانی بنه او را ضبط و غارت کرده، عیال او را نگاه داشت و چون نواب صاحب اختیار که شیوه مردم داری به عمل آورده، به مشایعت فتح علی خان به زرقان رفته بود، از قضیه مطلع گشته ، عود به شیراز کرده، تمامت اموال و عیال فتح علی خان افشار سردار فارس را گرفته، تسلیم گماشتگان او را نموده، روانه داشت و فتح علی خان راه را کج کرده، از کوشک زرد گذشته، به جانب اصفهانی  شتافت و صالح خان بیات ، با دلی شاد وارد شیراز گردیده ، روز ورود در منزل صاحب اختیار نزول نمود .... »[8]


عبدالعلی خان  از نظامیان هواخواه و همراه خاندان افشار بود گویا در جنگ هایی همراه نادر شاه بوده است با توجه به سال مرگ او که تاریخ 1164 ه.ق در شیراز رخ داده است عزیمتش حدود سال های 1156 ه.ق به بعد بوده است. . گفتگو با خداکرم عضدی . محمد جواد الهیاری . سایت زیارتی ها

 به نظر می رسد که عبدالعلی خان تنها کسی بوده که  از بخش جنوبی فارس آن زمان که امروز به نام استان بوشهر می شناسیم ،  احضار شده باشد چرا که « ...  شهر کنونی بوشهر مشخصا از زمان نادر شاه رونق گرفت و تا قبل از آن تنها روستای کوچکی بیش نبود . »  حسن زنگنه . چالش برای قدرت و ثروت در جنوب ایران . صفحه ی 45 . پاورقی

« ضابط برای حاکمی به کار می رفت که موقعیت مالکانه یا موروثی نداشت بلکه در اصل با تسلط بر جایی و تقبل جمع آوری مالیات آن به رسمیت شناخته می شد . کلانتر مقامی بالاتر از کدخدا بود و بیشتر در قسمت شمالی استان بوشهر به کار می رفت . در اینجا کدخدا را بیشتر به صورت میر بیان می کردند . شیخ در میان قبایلی که منشاء عرب داشتند رایج بود . رییس مقامی معادل یا بالاتر از کدخدا و پایین تر از خان دانسته می شد  . خان حاکم یک منطقه بود و معمولا این عنوان را حسب موقعیت خانوادگی نیز به دست می آوردند . » دکتر عبدالرسول خیراندیش . برازجان . ویلم فلور. تعلیقات مترجم . صفحه ی 72

گفتگو با خداکرم عضدی تابستان 1374

 برازجان سرزمین آفتاب بامدادان . دکتر عبدالرسول خیراندیش . صفحه ی 29

شرح  حال شعرای دشتستان بزرگ ص 11 به نقل از فارسنامه ناصری . میرزا حسن فسایی جلد اول ص 204 سال 1161

فارسنامه ی ناصری از حاج میرزا حسن حسینی فسایی جلد اول . صفحه ی 586

فارس نامه ناصری صفحه ی 587 و 588

 





تاریخ : جمعه 99/7/25 | 11:56 عصر | نویسنده : بنارانه | نظرات ()
.: Web Themes By Akj :.