درهمسایگی ما پیرزن تنهایی به نام «دی سکینه »(خدایش بیامرزد) زندگی می کرد. همین خونه ای که الآن جناب« علی آذرنیوار » سکونت دارند. « دی سکینه » همانطور که خطابش می کردیم دختری داشت به نام« سکینه » که در جزیره خارک سکونت داشتند وهراز چندی سری به مادرش می زدند. در حیاط« دی سکینه» کـُناری عظیم وجود داشت که اکثر اوقات پرازگنجشک می شد وخیلی ها از جمله خودم دلمون می خواست برویم توی آن حیاط وبا« تیر کمون » گنجشک بزنیم. یک روز اول صبح، مرحوم مادرم (خدایش رحمت کند) بیدارم کرد وگفت حیون ها راببر گله. من هم با ناراحتی بلند شده وبزهارا که از قبل مادرم آماده شون کرده بود، هِخ کنان به سمت درب حیاط برده ورهسپار گله شون کردم. وقتی برگشتم، گنجشکان زیادی در کـُنار« دی سکینه» دیدم . آمدم تیروکمون رابرداشته، بلافاصله فکری کرده وازسادگی پیرزن استفاده نمودم. رفتم در زدم (البته آن زمان «درخس »1 بود.) پیرزن وقتی مرا دید، صدا زد « امیرو » چه می خوای اول صبح ؟ گفتم: خوابی دیده ام اومدم برات تعریف کنم. بنده خدا سراپا گوش ومن هم شروع کردم که: «خواب دیدم سکینه بابچه هاش اومدند وتو چنین وچنان کردی» گفت: اینقدر دروغ نگو . بیو یه تیری بکو ویر(یعنی من حق داشتم فقط یک سنگ یا همان «مرمروک» 2که باگِل درست می کردیم در« تیرکمون »گذاشته وتیر بکنم.)
_______________
1- درخسdarkhas =درآغل ونظایرآن که ازدرکناهم قراردادن شاخه های بدون برگ نخل وبستن آنهابه هم ساخته می شود. درگذشته درهای ورودی خانه های فقیرانه نیزبه همین طریق ساخته می شدکه به آن درخونه می گفتند.- سیری درگویش دشتستانی- پری برازجانی صفحه ی 407
2- مرمروکmormoruk = تیله یاگوی گلی که ازمقداری اندک گل درکف دودست ساخته می شدبعدآن هارادرآفتاب خشک می کردندودرهنگام شکارگنجشکان باتیرکمان ، ازآن هااستفاده می کردند. علت اصلی ساخت مرمروک دربنار، نبودن سنگ بود.