لالایی ها - ادامه
در یکی از شماره های پیشین به طور اختصاصی به لالایی ها پرداختیم . امروز نیز این مهم را پی می گیریم با بیان این نکته که لالایی ها و شعر های این شماره و چند شماره ی آینده را شما تهیه کرده اید . این شعر ها ، بخشی از تحقیقات دانش آموزان روستای بنار آب شیرین است که در مدرسه ی راهنمایی بوعلی زیارت و زیر نظر اینجانب انجام گرفته است . احتمالا زمان این تحقیقات بین سال های 1367 تا 1372 بر می گردد . شعر های این تحقیق چون از زبان مادران یا پیر زنان شنیده شده ، مشکل وزنی دارند ولی ما در اینجا به جنبه ی شعری آن ها توجه نداریم و بُعد فرهنگی آن را در نظر می گیریم .
آقای حسن زمانی در بخش لالایی ها می نویسد :
مولالات می کنم تا ماه بشینه
الهی هیچ مادر داغ فرزندش نبینه
مو لالات می کنم لالای همیشه
پلنگ از کا بناله شیر و بیشه
مو لالات می کنم الله کریمه
محمد نور رب العالمینه
مو لالات می کنم تا زنده باشی
غلوم حضرت فاطمه باشی
مو لالات می کنم تا بی بلا بو
نگهدار شب و روزت خدا بو
مو لالات می کنم شب روز گرده
الهی دشمن رودم کور بگرده
خوشا آنان که الله یاشون بی
شب اند رو قل هوالله کارشون بی
محمد جعفر جعفری فرزند ابراهیم نیز برای تحقیق خود تعدادی لالایی گرد آوری کرده که از نوشتن تکراری ها خودداری می کنم و موارد جدید را می نویسم :
شبِ تاره خدایا ماه بنما
بیابون مبتلایم راه بنما
به حق احمد و محمود و مختار
دل ناشاد کامم شاد بنما
پسین گاهی محمد داخلاوی
زمین تا آسمون موج گلاوی
علی شیر خدا شمشیره گل زد
محمد خیمشه روی زمین زد
علی شیر خدا سرور دینه
محمد نور رب العالمینه
مولالات می کنم تا زنده باشی
غلام حضرت معصومه باشی
غلام حضرت معصومه ی قوم
زیارت می کنم هم چاس و هم شوم
علی دیدم علی در خواب دیدم
علی در مسجد و محراب دیدم
علی دیدم سوار دلدلش بی
چو قنبر پای دلدل می دویدم
سر کوه بلند ویساده بودم
جهازِ کربلای دیده بودم
جهاز کربلا پر از شرا ، بی
ستینش نقره و بیسش طلا بی
گرگک تو بره صحرای دیری
تا پات بزنه خار کویری
تا رودِ خوم بکنه یه خووه سیری
سرِ کوه بلند تا کی بشینم
که تا کی گل برویه خم بچینم
که لاله ی بی وفا سر در نورده
مو اَندِ بی وفا تا کی نشینم