مرگ 13
آرامگاه بنار در سمت جنوب روستا و درست کنار راه ورودی فعلی قرار دارد به گونه ای که هر کسی به بنار وارد یا از آن خارج شود ، می تواند قبرها را شناسایی کند . زمین آرامگاه متعلق به حاج شیخ علی مظاهری بود و باغ وی نیز در سمت شمال و چسبیده به آرامگاه و در واقع حایل بین بنار و آرامستان ، به طوری که زنان وقتی می خواستند کسی را نفرین کنند ، می گفتند امیدوارم پشت باغچه ی شیخ بیلنت ( امیدوارم تو را پشت باغچه ی شیخ – آرامگاه – بگذارند . ) در آرامگاه بنار آب شیرین ، مثل همه جای دیگر ، مقبره های شهدا جداگانه و به وسیله ی فنس ، محصور است . همان طور که در شماره ی قبل نیز گفته شد ، در بنار ، هر طایفه و فامیلی ، مرده های خود را در کنار یکدیگر دفن می کند . یعنی بر اساس مکان قبرها ، می توان به ارتباط طوایف با یکدیگر نیز پی برد .
از کودکی به ما آموخته اند که نباید به قبری با انگشت اشاره کرد چرا که بد یمن است و اگر کسی این کار را کرد ، باید انگشت اشاره اش را با دندان گاز بگیرد و آنگاه بگوید « کاردِ کـُکام دسمه برید » ( کارد برادرم دستم را برید ) . این از باورهای مردم بنار است . مردم عصر روز های پنج شنبه به آرامگاه می آیند و برای شادی روح اموات ، فاتحه می خوانند . هنگام خواندن فاتحه باید ایستاد و نباید در حال حرکت فاتحه بخوانیم . همچنین مردم به شدت معتقدند که اگر انسان گناهکار و معاندی را در جای مقدسی دفن کنند ، بدنش نیز به قبرستان دیگری منتقل می شود و انسان پاک دامن و معتقدی به جای او در قبر قرار می گیرد و در داستان های روستا ، حکایات متعددی دراین باره وجود داشت . اگر چه معتقدند که در روز نیمه ی برات ( نیمه ی شعبان ) روح مردگان به منازل خود بر می گردد و مرده در تمام روزهای سال و همه ی حالات ، از زندگان و احوالات او خبر دارد اما روح یک مرده ، در بدو مرگ جسم ، قادر به این کار نیست بلکه پس از گذراندن گرفتاری های خود ، آزاد می شود که سفر کند . فرزاد شمس مهر از مهندسان فاز 19 شرکت مهندسی درریز در کنگان درباره ی یکی از افرادی که می شناخت برایم چنین تعریف کرد : روزی که مرد ، همه در اطراف قبرش بودیم و داشتند او را دفن می کردند . دخترش خندید . به او گفتم دراین شرایط چرا می خندی ؟ گفت چگونه گریه کنم ؟ خودش آنجا نشسته . ( دختر داشت پدر مرحومش را می دید که بالای قبر خودش نشسته ) . همچنین زنی تعریف می کرد که وقتی شوهرش را دفن کردند و مراسم تمام شد و می خواستیم برگردیم ، یکی از نوه های کم سن و سالش می گوید : چرا آ بابا ( پدر بزرگ ) نمی آید ؟ . پرسیدیم کجاست ؟ گفت آنجا نشسته بود و داشت چیزی می خورد .
مردم « اعتقاد دارند که پس از مردن و خارج شدن روح از بدن ، ارواح خوبان به وادی السلام در نجف اشرف ... می رود . » پشت بیدستان . نصرالله احمدی . صفحه ی 359
تا آن که روز قیامت فرا برسد و در آن روز ، مردم نتیجه ی تمام اعمال خوب و بد خود را بینند .