سایر جانداران   -   7

سوسک ها

این نوع موجود ، انواع و اقسامی دارد . «  بُتِل » یکی از معمول ترین آن هاست . در هر سوراخی از خانه ی روستایی ، تعدادی از این موجود زندگی می کنند که به مواد غذایی از جمله کیسه های آرد نیز راه می یابند . وجود داستان ها و افسانه هایی که شخصیت اول آن ها بتل است ، نشان از قدمت این حشره در زندگی انسان دارد . از جمله ی این افسانه ها ، افسانه ی زنی است که آرزو می کند ای کاش خدا به او فرزندی بدهد حتی اگر یک بتل باشد و روزی که داشت نان پهن می کرد ، بتلی از سقف خانه به پایین افتاد و گفت : « دی سلام » . داستان بتلک و ماجراهای آن در فرهنگ شفاهی بنار بسیار شیرین است و امیدوارم روزی همه ی این افسانه ها و روات ها جمع آوری بشود .

نوعی بتل درشت نیز در روستا و اطراف آن یافت می شود که پاهای بلندی دارد . آن موجود میان تپاله ها تخم گذاری کرده و تپاله را به شکل گوی کوچکی در آورده و با پاهای خود رو به عقب به پیش می برد تا به لانه برساند . به گوی آن « توپه » ( توپ ) می گویند . وقتی بچه های آن که تعدادشان نیز کم نیست ، به دنیا آمدند ، از مواد داخل گوی تغذیه می کنند تا زمانی که پوک شده و پوستی خالی از آن بماند . آنگاه پوست را شکافته و بیرون می آیند و از همان ابتدا نیز بسیار فعال و قادر به پرواز هستند . نوعی دیگر سوسک نیز وجود دارد که شب ها در اطراف نور به خانه ی روستاییان می آیند . این نوع حشره ، وقتی مورد هجوم واقع می شوند ، برای دفاع از خود بوی بدی را منتشر می کنند به همین جهت به آن « بُتِل تِسو » می گویند . سوسک ها انواع دیگری نیز دارند از جمله « کدوک » که در چاه های دستشویی یافت می شوند یا « تَک تَکو » که وقتی آن را وارو می گذارند ، نمی تواند بچرخد و برگردد ولی در عوض ، بدن کشیده ی او از دو بخش تشکیل شده که بین آن دو ، پیوندی است که باز و بسته می شود . تک تکو با یک حرکت مثل اکروبات ها ، از کمر خود را تکان  داده و بالا می پرد و روی پاهایش فرود می آید . چون در هنگام این کار ، صدایی می دهد ، به تک تکو معروف شده است . « گازرین » نیز از نوع حشراتی است که در ردیف سوسک ها قرار می گیرد . این موجود زیبا در رنگ های خاکستری و سیب بیشتر دیده شده اند و در گزدان های اطراف رودخانه ی دالکی که از بنار می گذرد ، زندگی می کنند . کودکان آنان را گرفته و چوبی کوچک و کوتاه در پشت آنان فرو می کنند تا با گرفتن سر چوب در دست ، تا با گازرین که بال می زند و وزوز می کند ، بازی کنند .

من رفته ام

اما خودم را نبرده ام با خودم

با من

نفرین هزار جوجه ی گنجشک است

از فصل کودکی

فریاد تلخ « گازرین » به سر چوب

با من چگونه بیایی ؟

محمد غلامی . برشی از کتاب  « از رنگ باستانی چشمانت » چاپ 1394      





تاریخ : سه شنبه 95/6/9 | 7:10 صبح | نویسنده : بنارانه | نظرات ()
.: Web Themes By Akj :.