حیوانات 4 - اهلی قسمت 4
الاغ - 1
خر گریزد از خداوند از خری
صاحبش در پی ز نیکو گوهری
نه از پی سود و زیان می جویدش
بلک تا گرگش ندرّد یا ددش
مثنوی معنوی . دفتر دوم . صفحه ی 288
شاید به نظر برسد که بد بخت ترین حیوان ، الاغ است . الاغ نه تنها در بین مردم عامی و عادی ، قربی ندارد بلکه در قرآن مجید هم از صدای آن به عنوان انکرالاصوات ( زشت ترین صداها ) نام برده شده . با این همه ، در گذشته های دور ، بدون داشتن الاغ ، زندگی کشاورزی ممکن نبود . ضرب المثل معروف « اوسه که دولتم بی ، نه خر و یه سگم بی – ایسو که نگوتمه ، نه سگ و یه خرمه » ( قبلا که دولت داشتم ، نه عدد الاغ و یک سگ داشتم اما الان که نکبت مرا گرفته ، نه سگ و یک الاغ دارم ) نشان می دهد که یکی از راه های خوشبختی و نکبت در زندگی کشاورزی دهه های گذشته ، بسته به داشتن یا نداشتن چند الاغ بوده است . الاغ بیش از هر حیوانی در زندگی روستایی زحمت کش بوده . از اولین لحظه ی کشاورزی تا پایان ، نقش آن مهم بوده است . از بردن بار و حمل انسان ها از خانه تا زمین زراعی . حمل تخم . شخم زدن . حمل گندم ها از مزرعه تا خرمن جا . خرد کردن ساقه ها ، حمل کاه و غلات از بیابان ها تا روستا و..... به عهده ی الاغ بوده است . اهمیت خر در زندگی روستایی طوری بود که اگر خری شب به خانه بر نمی گشت ، صاحب خر نزد ملای روستا می آمد و دهان گرگ را می بست . بستن دهان گرگ ، آداب و ترتیب و دعایی دارد که در کتاب چاپ نشده ی باورهای مردم روستای بنار آب شیرین به طور مفصل آمده است . بعد ها که پای صنعت به روستا ها رسید ، الاغ ها کمی راحت تر شدند . الاغ ها وسیله ی رفت و آمد های شخصی هم بودند . بر آنان جل می نهادند و سوار می شدند و به دید و بازدید می رفتند . با این حال ، در فرهنگ ایرانی ، الاغ مظهر حماقت و نادانی است .
واژه و اصطلاح « خر » یا « خر بی دیم » استعاره از انسان های نادان است .
از عادات جالب مردم این بود که وقتی خرشان را کنار رودخانه می بردند تا آب بدهند ، آهسته برای آن سوت می کشیدند و معتقد بودند که با این حالت ، خر بهتر آب می خورد . این رسم خاص دشتستان نبوده بلکه همه جا رواج داشته و مولوی آن حالت را در مورد آب دادن اسب چنین آورده است :
می شخولیدند هر دم آن نفر
بهر اسبان که هلا هین آب خور
مثنوی معنوی . دفتر سوم صفحه ی 4342