پراکنده ها - ادامه
ازدواج - پخش سکه و هدیه به عروس
این قسمت ، ادامه ی منطقی قسمت 112 می باشد .
در ادامه ی گفتگوی ازدواج ، دو مورد دیگر مطرح است که در این شماره می آوریم :
الف : سکه پخش کردن در عروسی
در روزگاری نه چندان دور ، بر روی سر عروس و داماد ، سکه می ریختند و امروز نیز این رسم با پاشاندن اسکناس در شب عروسی روی سر عروس و داماد ، تا به امروز رسیده است . این رسم نیز ریشه در فرهنگ کهن ایران زمین دارد .
وقتی فرزندان فریدون جهت خواستگاری به یمن می روند :
شدند آن سه پر مایه اندر یمن
برون آمدند از یمن مرد و زن
همه گوهر و زعفران ریختند
همه مشک با می بر آمیختند
همه یال اسبان پر از مشک و می
پراکنده دینار در زیر پی
شاهنامه – جلد اول – ص 64
ب : هدیه دادن برای دیدن عروس
این رسم نیز که به شیوه های گوناگونی خود را تا به امروز رسانده است نیز از آدابی است که ریشه در فرهنگ ایرانی دارد . فردوسی در شاهنامه ، ضمن بیان حکایت های غرورانگیز و حماسی ، فرهنگ ما را نیز زنده کرده است . در میراث گران بهای او می خوانیم که پس از ازدواج زال با رودابه ،سام ، پدر زال و پدر بزرگ رستم ، می خواهد عروسش را ببیند
بخندید و سیندخت را سام گفت
که رودابه را چند خواهی نهفت ؟
بدو گفت سیندخت هدیه کجاست ؟
اگر دیدن آفتابت هواست
چنین داد پاسخ به سیندخت سام
که از من بخواه آنچه داری تو کام
ز بنده زتخت و ز تاج و کمر
مرا هرچه باشد شما راست بر
شاهنامه فردوسی – جلد اول – ص 174