پراکنده ها 16
خال کوبی
خال کوبی یکی از کارهایی بود که برخی از مردم انجام می دادند . خال ، تنها برای زیبایی نبود بلکه برای درمان برخی از بیماری ها بود که بر روی عضو دچار مشکل شده ، کوبیده می شد . گاه زنان برای زیبایی نیز میان دو ابروی خود ، خال می کوبیدند . خال روی بازو ، روی انگشت ، روی زانو ، پشت کمر نیز سابقه داشت . خال را معمولا کولی ها می کوبیدند . آنان این کار را با سوزن و نوعی عصاره ی گیاهی انجام می دادند . دو نوع خال در فرهنگ گفتاری بنار به کار می رفت . یکی خال هندو بود که بی هیچ تردیدی برگرفته از فرهنگ هندوها ست و ما هنوز نیز آن را در فیلم های هندی می بینیم . در ادبیات ما نیز ، خال هندو سابقه ای طولانی دارد و داشتن خال را باعث زیبایی می دانستند . دیگر خالی که در فرهنگ گفتاری بنار و خاصه در ماه محرم بیشتر از آن سخن به میان می آید ، خال هاشمی است . به استناد از اشعار مجالس شبیه خوانی در بنار ، طایفه ی بنی هاشم که پیامبر اسلام نیز از آن طایفه است ، بر چهره ی خود خال داشتند که با آن شناخته می شدند . این خال به خال هاشمی معروف بود . بی گمان بین دو خال نامبرده ، تفاوتی وجود دارد و آن این که خال هاشمی ، طبیعی ولی خال هندو مصنوعی بود . داستان خال کوبی در مثنوی معنوی به طرز زیبا و با اهدافی بلند بیان شده است . در این داستان ، شخصی از خال کوب می خواهد که تصویر شیری را بر بدن او بکشد ، اما هر بار که سوزن به بدنش می خورد ، از خال کوب می خواهد که آن عضو را رها کرده و به سراغ عضو دیگری از شیر برود . چون غرض در اینجا بیان داستان نیست ، بخش کوتاهی از آن حکایت را بیان می کنم تا نشان داده شود که خال کوبی قدمتی چند صد ساله دارد :
این حکایت بشنو از صاحب بیان
در طریق و عادت قزوینیان
بر تن و دست و کتف ها بی گزند
از سر سوزن کبودی ها زنند
سوی دلاکی بشد قزوینیی
که کبودم زن بکن شیرینیی
گفت چون صورت زنم ای پهلوان
گفت بر زن صورت شیر ژیان
مثنوی معنوی دفتر اول صفحه ی 152