پراکنده ها 14
پاچت
شاید کمتر کسی از آدم های بنار را سراغ داشته باشیم که در طول عمر خود به وسیله ی انواع دام اعم از تور ، شاخک یا ... ، پرنده ای را شکار نکرده باشند . بیشتر این اقدامات در دوران کودکی و به عنوان سرگرمی اتفاق می افتاد و گاه پیش می آمد که کسی ، بیشترین ساعات روز را در کمین گاهی می نشست و منتظر شکار پرنده می ماند . شکار در سنین بالا با اهدافی دیگر انجام می شد . آنچه اکنون مورد نظر است ، شکار بلبل با شاخک است . در دوران تقریبی 30 – 40 سال پیش در بنار ، کودکان هر روز شاخک های خود را بر می داشتند و در باغ ها یا باغچه ها که مسیر توقف بلبلان بود ، آن را طوری زیر خاک پنهان می کردند که فقط طعمه ی آن مشخص باشد . آنان برای کشاندن بلبلان در کنار شاخک ، از دو روش استفاده می کردند : 1- خودشان که در فاصله ی مناسبی نسبت به دام بودند ، صدای بلبلان را تقلید می کردند و بلبلان عابر را به اشتباه انداخته و به سوی دام می کشاندند . 2- از بلبلان اسیر شده در قفس استفاده می کردند . آنان قفس را کنار شاخک می گذاشتند تا بلبلان آزاد ، صدای او را بشنوند و به سویش بیایند . آنگاه طعمه را دیده و به طمع طعمه ، در دام اسیر شوند . ظاهرا این روش ها که به نوعی فریب دادن پرندگان است ، سابقه ای طولانی دارد . مولوی بیش از 700 سال پیش ، برای نکاتی اخلاقی و عرفانی تمثیلی استفاده می کند که برای حسن ختام این قسمت ، آن را نقل می کنم :
حزم آن باشد که چون دعوت کنند
تو نگویی مست و خواهان منند
دعوت ایشان صفیر مرغ دان
که کند صیّاد در مکمن نهان
مرغ مرده پیش بنهاده که این
می کند این بانگ و آواز حنین
مرغ پندارد که جنس اوست او
جمع آید بردَرَشان پوست او
مثنوی معنوی . دفتر سوم صفحه ی 393
از صیادی بشنود آواز طیر
مرغ ابله می کند آنسوی سیر
مثنوی معنوی . دفتر سوم صفحه ی 604