پراکنده ها 12
خار
اگر چه عادات مردم در مقوله ی فرهنگ قرار می گیرد اما این بخش ها را نیز در ردیف پراکنده ها به شما تقدیم می کنیم . در قدیم به دلیل شغل مردم و سر و کار آنان با کشاورزی و بیابان و خار ، از طرفی نبودن کفش و این که مردم با پای برهنه به زمین های زراعی خود سر می زدند ، معمولا هر کسی در طول ماه ، چندین بار خار به پایش فرو می رفت . خار در پا فرو رفتن در ادبیات مانیز منعکس شده است . خار در زندگی مردم آنقدر مانوس است که در برخی از ترانه ها نیز خود را نشان می دهد و شما حتما ترانه ی محلی « خار تو پامه ، نمی شامه ، دی سمیلو ، بو درش با » را شنیده اید . اما آنچه در این جا می خواهم بیان کنم ، نکته ی بسیار ظریف و ریزی است و آن این است که اگر کسی خاری در پایش می رفت ، می نشست و با آب دهان ، جای آن خار را تر می کرد تا سیاهی خار پیدا شود و بتواند آن را بیرون بیاورد . مولوی نیز در کتاب ارزشمند مثنوی ، به این موضوع اشاره دارد که خواندنش خالی از لطف نیست :
چون کسی را خار در پایش خلد
پای خود را بر سر زانو نهد
وز سر سوزن همی جوید سرش
ور نیابد می کند با لب ترش
______________
مثنوی معنوی دفتر اول صفحه ی 10