7 محرم = تعزیه ی شهادت علی اکبر(ع)
خلاصه ی تعزیه :
تقریبا در تمامی تعزیه هایی که خوانده می شود ، صحنه های مختلف و فراوانی وجود دارد که نقش های مختلفی، بدون حضور نقش اصلی وکلیدی ، اجرا دارند . برای نمونه در تعزیه ی روز عاشورا ، شمر با عمر فرزند سعد ، عابس با عمر فرزند سعد ، فضه با زینب ، و .... دیده می شود ولی در این تعزیه ، به جز بخش مقدمه و ابتدای آن ، می توان گفت که یک طرف تمامی گفتگوها علی اکبر است . این تعزیه یکی از طولانی ترین تعزیه ها از نظر زمان است . دراین تعزیه وقتی امام به میدان می شتابد و ندای هل من ناصرٍ ینصرنی سر می دهد ، علی اکبر (ع) برمی خیزد و از اینجا مکالمات او با حضرت قاسم فرزند امام حسن آغاز می شود و چون به توافق نمی رسند نزد حضرت زینب می روند و آنگاه هر سه به پیش امام می آیند . بالاخره توافق می شود که علی اکبر به میدان برود . او پس از اجرای مراسمی که شبیه مراسم عروسی است ، و در آن اهلبیت سرور می گویند و مردم نقل می پاشند و شیرینی های خود را متبرک می کنند و کودکان هجوم می آورند و فضای اطراف اهلبیت را به طور کامل در اختیار خود می گیرند ، از جای برخاسته و با تمامی اهل حرم یکی یکی خداحافظی می کند اما هنگامی که به سوی شهادتگاه خود می شتابد ، تازه ماجرای دیگری آغاز می شود و آن نیز مویه های لیلا مادر اوست . مادر از او می خواهد که به میدان جنگ نرود تا کشته نشود اما بالاخر علی اکبر او را قانع می کند و با کفار می جنگد و بالاخره به شهادت می رسد . امام به بالین او می آید و پیکر بی جانش را روی اسب انداخته و به در میان سینه زنی های مردم ، به طرف خیمه ها می آورد .
8 محرم = تعزیه ی شهادت قاسم فرزند امام حسن (ع)
خلاصه ی تعزیه :
قاسم فرزند امام حسن از عمویش امام حسین اجازه ی جنگ می خواهد اما امام موافقت نمی کند . قاسم نیز قهر کرده و در گوشه ای می نشیند . صدای هاتفی که در واقع پدرش است را می شنود که می گوید به بازویت نگاه کن . او نیز نگاه می کند و یادش به نامه ی امام حسن (ع) می افتد که نوشته و از او خواسته که در عاشورا امام حسین را یاری کند . او نزد عمو برگشته و جریان را می گوید . امام حسین نیز به قاسم می گوید که پدرت به من وصیت کرده تو را داماد کنم. قاسم نیز می پذیرد. مادر قاسم نزد مادر اکبر می رود . مادر اکبر بر بالای نعش فرزند نشسته است . بالاخره با پادرمیانی حضرت زینب (س) به برگزاری این عروسی رضایت می دهد تا در جشن حاضر شود . بعد از او، فاطمه دختر امام حسین عروس شدن را نمی پذیرد ( همان طور که می دانیم نام چند تن از دختران امام حسین علیه السلام فاطمه و نام چند تن از پسرانش علی است . این فاطمه با دختر دیگرش که در روز مجلس بار از آن سخن گفتیم و در مدینه ماند ، فرق دارد ) . زینب و مادرش به او اصرار می کنند و لی راضی نمی شود. به امام حسین خبر می دهند و امام خودش می آید و او را راضی می کند و عروسی آغاز می شود . باز هم نقل و شیرینی و سرور اما این بار عروس نیز وجود دارد و نقش بازی می کند . ( لازم است که ذکر کنیم در تعزیه ی بنار، تمام نقش ها را مردان اجرا می کنند و اگر در دو دهه ی گذشته ، دختری نیز تعزیه خوانده ، حتما نابالغ بوده و همراه پدر یا برادرش در تعزیه شرکت داشته است ) . قاسم و عروس به خیمه می روند و این بار شماتت اشقیا آغاز می شود و سران دشمن ، یکی یکی به امام حسین تبریک می گویند و از او می خواهند که داماش را به میدان بفرستد . دو باره امام حسن (ع) که نقش غیبی دارد ، از قاسم می خواهد که به جنگ برود . او نیز دقایقی زیاد از مجلس را صرف قانع کردن نوعروس خود می کند تا بالاخره به میدان رفته و به شهادت می رسد .