4 محرم = بار کنون = حرکت اهلبیت از مدینه به سوی کوفه
خلاصه ی تعزیه :
مدینه . بیابان های عراق . محور این مجلس تعزیه ، حضرت فاطمه صغری (س) دختر امام حسین (ع) است که به علت بیماری ، در مدینه می ماند . بخش عمده ی زمان این مجلس صرف خداحافظی با اوست . پس از آن که یک مرحله ، خداحافظی مفصلی انجام گرفت ، اهلبیت به سوی کوفه حرکت می کنند . در دهه های پیش از این ، دراین بخش از شتر استفاده می شد ولی امروزه در بنار ، دراین صحنه تنها یک اسب وجود دارد که هیچ نقشی هم ندارد . فاطمه (س) ، تمام اهلبیت را یکی یکی صدا می زند . آنان نیز به نوبت نزد او برگشته و خداحافظی مجددی کرده آنگاه عازم سفر می شوند . آنان در بین راه به اعرابی بر می خورند . او را نزد امام فرا می خوانند . امام اوضاع کوفه را از او جویا می شود و اعرابی نیز واقعه ی شهادت حضرت مسلم بن عقیل را به عرض امام (ع) می رساند . امام جریان را با خواهرش زینب در میان می گذارد و تعزیه به پایان می رسد .
5 محرم = بار اندازون ( حر )
خلاصه ی تعزیه :
کوفه . کربلا . کاروان امام حسین (ع) ، مسیر خود را ادامه می دهد . از طرفی عبدالله فرزند زیاد ، حر فرزند یزید ریاحی را با تعدادی از لشکریان برای یافتن کاروان حسین بن علی (ع) روانه می کند . کاروان امام با لشکر حر ملاقات می کند و پس از تهدید ها و حرف هایی که بین آنان ردو بدل می گردد ، امام به عباس بن علی (ع) دستور می دهد تا لشکریان حر که تشنه اند را سیراب کند . پس از این کار ، وقت نماز فرا می رسد و دو لشکر به امامت امام علیه السلام نماز می خوانند . پس از آن ، لشکر حر ، لشکر امام را متوقف می کند . همراهان امام پیاده شده و امام به ساربان می گوید که اسم این زمین چیست ؟ او نیز می گوید که چند نام از جمله ماریه ، نینوا و کربلا نام دارد . امام مشتی از خاک کربلا را می بوید ومی فرماید که این زمین مقصد ماست و بارها را بگشایید و خیمه ها را برپا کنید . پس از این جریان ، لشکری به فرماندهی عمر بن سعد بن وقاص از کوفه به لشکر حر بن یزید ریاحی ملحق می شود . پس از گفتگوهایی که بین عمر و حر می گذرد ، وجدان حر بیدار شده و به همراه برادر ، فرزند و غلامش به اردوی امام می آید . او از کرده ی خود سخت پشیمان است و امام نیز او را عفو می کند . حر ، از امام حسین(ع) اجازه ی میدان می خواهد و اول غلام ، فرزند و برادرش را به جنگ می فرستد آنگاه خود نیز با لشکریان ابن سعد پیکار می کند و به شهادت می رسد . امام بر بالین او می آید و با دستمالی که در جیب خود دارد ، پیشانی او را می بیندد و تعزیه در این جا به اتمام می رسد .