پیش از سال قحط آزاری1، شخصی به نام کل غلوم که اصلا کوهمره ای بود، به همراه دو دختر، یک پسر و برادری که داشت، به دشتستان می آید. نام پسرش غلامرضا و نام برادرش علی باز بود. پدر اندک اندک در بنار زندگی را سروسامان می دهد. یکی از دخترانش را به کل محمد( پدر بزرگ حاج علی صدیقی) و دیگری را به محمد حسین حاج عبدالله در صفی آباد می دهد وخود مدتی بعد مشغول کاشتن باغی در زمین ِبین بنار و زیارت می شوداما شب هنگام تعدادی ازاهالی زیارت ، دمیت2 ها را می کنند و دور می ریزند. این واقعه چندین باراتفاق می افتد. یک روزکل غلوم به حاج علی( نوه ی خویش) می گوید: علی ! بامن بیاتابه زیارت برویم . ایشان باهم به زیارت ونزدمیرزاعلی خان 3می روندوشکایت می کنندوبیان می کنندکه تاکنون سه مرتبه نخل های مراازجاکنده اند . چندبارهم آمده ایم ولی هیچ کاری نکرده ای. خان پاسخ می دهداگرثلث باغ رابه خودم بدهی، هیچ کس عاجزت نمی کند. این جریان حدوداًدر14 سالگی حاج علی صدیقی اتفاق می افتد4.درهمان مجلس سندی ردوبدل می شودوخان مقداری زیادزمین به عنوان سراب5 دراختیارباغ قرارمی دهد. حاج علی به نقل ازکربلایی حسین (کل حسین)نقل می کندکه خوانین سندراداشتندتااینکه به کوه زدند6ومتواری شدندوسندنیزگم شد. کل غلوم مشغول کاشتن نخل می شود. محمدفرزندکربلایی مومد(مهمد)، پدرحاج باقربوستانی که پسردختری کربلایی غلوم است گفته:بعدازاین که غلامرضا، پسرکل غلوم درگذشت، پدربزرگم کل غلوم درباغ می گشت وباخوداین شعررازمزمه می کرد:
« باغ ها ویرانه گردد باغبانی بگذرد »
__________
ازیادداشت های محمدغلامی- منبع : گفتارمرحوم محب بی باک باهمکاری آقای حسن بی باک
1- سال 1310سال آزاری یاقحط سفید . آزاردردشتستان به نوعی بیماری (مثل آنفلونزا) اطلاق می شود.برگرفته ازکتاب جایگاه دشتستان درسرزمین ایران- سروش اتابک زاده- صفحه ی 286
2- پاجوش – نهال ِنخل
3- میرزاعلی خان پدرآقاخان زیارتی - برای اطلاع ازاخلاف واسلاف خوانین ، به کتاب همان کتاب ، صفحه ی 115 رجوع کنید.
4- باتوجه به اینکه حاج علی صدیقی درسال1283متولدشده، زمان کاشتن نخل هابایدسال 1297باشد.باتشکرازآقای امان الله ابراهیمی که سال تولدحاج علی صدیقی رابه دست آورده ودراختیاراینجانب قراردادند.
5- سراب : زمینی است مشرف برمزرعه یاآب انبار[یاباغ]که آن راشخم نمی کنندتاسفت وسخت شده وآب باران درآن فرونرودوبه طرف مزرعه یاآب انبار[یاباغ]جریان یابد.از کتاب سیری درگویش دشتستانی ازطیبه برازجانی صفحه ی 464