فرهنگ عامیانه
یکی بی یکی نبی
Yaki bi yaki nebi
فقط یکی ( خدا ) بود و یک موجود دیگر نبود .
گلی زی لکه نبی
Goli zey lake nebi
گربه زایید ولی پارچه و کهنه نبود
لکه دس حمزه بی
Lake dasse hamze bi
پارچه ها و کهنه ها نزد حمزه بود
حمزه رفته دالکی
Hamze rafte daalaki
حمزه به روستای ( امروزه شهر ) دالکی رفته
بچه ی اوو گلالکی
Bechey ovo golaalaki
خدا به او فرزندی کاکل زری داده
نومش نا علی نقی
Numesh naa ali naghi
نامش را علی نقی گذاشته
علی نقی بار که
Ali naghi baar ke
علی نقی نقل و مکان کرد
ری و بهرمباد که
Ri vo bahrombaad ke
به طرف روستای بهرام آباد رفت
مختک بلبل غضوی
Makhtake bolbol ghezavi
جایی که نخل آن مانند گهواره برای بلبلان زیباست *
پر خارک رطوی
Pore khaarak retavi
مالامال از خارک ( خرمای شیرین نرسیده ) و رطب ( خرمای تر و تازه )
بخور بخور تا می تری
Bokhor bokhor taa mitari
تا می توانی بخور
_________
*برداشت من این است که که مختک استعاره برای نخل است و چون جوجه های پرندگان در نخل ها پرورش می یابند ، به گهواره تشبیه شده و برای معنای این مصراع نیز به شعر سعدی نظر داشته ام که در دیباچه ی گلستان می فرماید :
اول اردیبهشت ماه جلالی بلبل گوینده بر منابر قضبان
بر گل سرخ از نم اوفتاده لآلی همچو عرق بر عذار شاهد غضبان