سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 چند واژه

واژه ها ، ضرب المثل ها و کنایاتی که در زبان گویشی مردم روستای بنار آب شیرین وجود دارد ، مثل تمام گویش ها و زبان معیار ، شیرین و قابل گفتن است که از نگاهی نو به آنان پرداخته ایم تا به یاری خداوند ، اگر عمری باقی ماند ، به صورت کتابی مستقل تنظیم گردد . آنچه امروز در اینجا مطرح می شود ، ذکر چند واژه است که روزگاری نه چندان دور در بنار رایج بوده است :

پو شلواری powshalvaari   = کودکان تا سنین کودکی ، معمولا در کوچه ها بدون پوشیدن شلوار بودند . منظور از شلوار نیز ، زیر شلواری است . آنان بدون هیچ گونه پوششی برای پاهای خود ، به هر جا می رفتند و کسی نیز ایرادی از آنان نمی گرفت اما به  سنی که باید شلوار بپوشند ، پو شلواری می گفتند .  یعنی سنی که باید شلوار به پا کرد .

پامه خریدُم ( پایم را خریدم ) = در قتور(قتول ) بازی که با یک دست ،  پنج سنگ صیقلی کوچک را در فاصله ای اندک روی زمین می ریختند ، آنگاه یکی از آنان را برداشته و به بالا پرتاب می کردند و تا قبل از فرود آمدن ، سنگ های دیگر را به ترتیبی که خاص آن بازی است برداشته و با همان دست ، سنگ بالا انداخته شده را می گرفتند ، وقتی سنگ را را روی زمین می ریختند ، اگر سنگی می غلتید و زیر پای رقیب می رفت یا کنار پای او قرار می گرفت به نحوی که برداشتنش در آن شرایط مشکل تر می شد ، رقیب می گفت : « پامه خریدم » یعنی خودم صاحب پایم هستم و آن را جا به جا نمی کنم تا نتوانی سنگ را برداری و بسوزی ( ببازی ) و نوبت من بشود .

هوشم سی خوم ( هوش و حواسم برای خودم ) = در برخی از بازی ها که رعایت ترتیب کارها مهم بود ، اگر کسی در آستانه ی اشتباه کردن قرار می گرفت ، پیش از آن که باختن را بپذیرد و قبل از اعلام دیگران ، وقتی متوجه ی اشتباهش می شد ، فورا می گفت هوشم سی خوم . او با این کار ، فرصت مجددی برای کارهایش به دست می آورد . نام و نوع بازی را فراموش کرده ام .

گل = این واژه معانی بسیاری داشت . معمول ترین معنی برای گل ، همان غنچه ی باز شده است مثل گل و پیلته یا گل و دشکه برای بوته ی هندوانه . گل معنی جا و مکان نیز داشت مثلا بیا این گل بنشین یا برو آن گل . گل گاهی کاربرد منفی نیز پیدا می کرد مثلا وقتی می خواستند برای چیزی منفی سوگند بخورند ، می گفتند : سرِ گل . گل استعاره از شخص زیبا رو نیز بود مثلاً در شعر های عروسی می گفتند :       گلِ پُی چنارم        چه می خِی سیت بیارم 

گل به معنی تغییر رنگ دادن نیز کاربرد داشت مثلاً کسی می گفت : از کار فلانی دلم گُل زده یعنی افسرده و پژمرده شده و تغییر رنگ داده . گل خارک ، این نکه را تایید می کند . وقتی که میوه ی کال و سیز رنگ نخل ، به زردی می گراید ، می گویند گل خارک و گل و دنباز  نیز همان است یعنی هنگامی که میوه ی نخل ، رنگین شده و بخشی از آن نیز در حال رطب شدن است ( دنباز به خرمای نارسی می گویند که نیمی نرم  (رطب ) و نیمی سفت ( خارَک ) باشد . )     . 





تاریخ : شنبه 95/11/9 | 7:40 صبح | نویسنده : بنارانه | نظرات ()
.: Web Themes By Akj :.