سفارش تبلیغ
صبا ویژن

یکی از رسم ها یی که خاصه بین کودکان رایج بود ، این بود که پس از خوردن خرما ،  بر خاک دست می کشیدند  و می گفتند :  گِل (خاک ) گرون خرما ارزون .

شو نشینی از رسومی بود که هر شب برگزار می شد و در کنار چاله ی آتش ، مردان و زنان روستا می نشستند و فایز می شنیدند و قصه می گفتند و کتاب می خواندند و بَل می چیدند . عصر ها نیز معمولا زنان روستا جلوی خانه های خود بر روی فرش زمین می نشستند و با هم گپ می زدند .

از جمله کارهایی که می کردند  ،  این بود که سوزن را به دیوار می زدند تا گم نشود . در چنین شرایطی ، مقداری نخ که در سوزن مانده بود ، مانع از گم شدن آن در دیوار خانه ی مسکونی می شد .

دستمال روی شانه ی کودک سنجاق می کردند تا پاک کردن بینی و دهان آنان زودتر و به موقع انجام بشود .

کسی که زیاد می خندید می گفتند مگه خنده خر اومده ؟

موقع جدا شدن از یکدیگر می گفتند : همراه سلومت  که دقیقا ترجمه ی عربی  مع السلامه  است .

اگر کسی بترسید دلش را می بوسیدند .

حساب ها ی مردم  بیشتر بر اساس ماه های  قوس عقرو عید دوعیدون حاجیون مولید اول مولید دوم چله حوت 

به ترتیب بیایند

شب ها آب را بیرون از اتاق و در هوای آزاد می گذاشتند تا خنک شود که به آن «  او شو ناده » ( آبی که شب بیرون نهاده شده ) می گفتند . این عبارت به کنایه به آدم های سبک  سر و جلف هم گفته می شود .

برای ضمانت کردن کسی  ، تاری از موی ریش یا سبیل خود را گرو می گذاشتند که کار چک و سفته ی امروزی را انجام می داد  . 

برای کسی که جانش در خطر بود نیز رسمی به نام « بخت دادن » وجود داشت . به عنوان مثال ، اگر شخص بزرگی که می توانست قاتلی را قصاص کند ، به قاتل بخت می داد ( می گفتت بختت دادم ) ، او جانش در امان بود و مشکلی نداشت و ضمانت شده بود     . 





تاریخ : جمعه 95/11/8 | 6:15 صبح | نویسنده : بنارانه | نظرات ()
.: Web Themes By Akj :.