• وبلاگ : وبلاگ اختصاصي روستاي بنار آب شيرين
  • يادداشت : تعزيه ي طفلان زينب
  • نظرات : 0 خصوصي ، 4 عمومي

  • نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + جعفري 
    رجا:در كتاب «يك صد موضوع 500 داستان» نوشته سيد على اكبر صداقت كه روايات متعددي در حوزه اخلاق و دين منتشر شده، در خصوص سرنوشت حرمله بعد از واقعه كربلا آمده است: « حرملة بن كاهل اسدى كوفى همان است كه كودك شيرخوار امام حسين (ع) را (به نام على اصغر) در آغوش امام يا روى دست وى با تير به شهادت رساند.

    منهال بن عمرو گويد: از كوفه به سفر حج رفتم و خدمت امام سجاد عليه السلام رسيدم. آن جناب از من پرسيد از حرملة بن كاهل (قاتل شش ماهه علي اصغر بود) چه خبر داري؟ عرض كردم در كوفه زنده است؛ حضرت دست به نفرين او برداشت و از خدا خواست حرارت آتش و آهن را در دنيا به او بچشاند.

    منهال گويد: چون به كوفه برگشتم، روزي بديدن مختار رفتم، مختار اسب طلبيد و سوار شد، مرا نيز سوار كرد و با هم رفتيم به كناسه كوفه، لحظه اي صبر كرد مثل كسي كه منتظر چيزي باشد، كه ناگاه ديدم حرملة را گرفته و نزد او آوردند.

    مختار حمد خداي بجاي آورد و امر كرد، دست و پاي او را قطع كنند و پس از آن او را در آتش اندازند... من چون چنين ديدم سبحان الله گفتم، مختار گفت: براي چه تسبيح خداي كردي؟ حكايت نفرين امام سجاد(ع) بر حرمله را و استجابت دعاي او را نقل كردم.

    مختار از اسب خويش پياده شد و دو ركعت نماز طولاني بجاي آورد و سجده شكر كرد و سجده را طول داد. با هم برگشتيم، چون نزديك خانه رسيديم او را به خانه خود دعوت كردم كه غذا ميل كند! مختار فرمود: اي منهال تو مرا خبر دادي كه امام سجاد(ع) دعا كرد كه به دست من نفرين او بر حرملة مستجاب شده، از من خواهش خوردن طعام داري، امروز روز روزه است كه به جهت شكر اين مطلب بايد روزه باشم.