• وبلاگ : وبلاگ اختصاصي روستاي بنار آب شيرين
  • يادداشت : قدر داني
  • نظرات : 0 خصوصي ، 3 عمومي

  • نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + مسلم جعفري 

    بيمارستان اسب ها

     بيمارستان اسب ها + تصاوير

    بيمارستان اسب ها

    بيمارستان اسب ها + تصاوير

    بيمارستان اسب ها

    بيمارستان اسب ها + تصاوير

    بيمارستان اسب ها

    بيمارستان اسب ها + تصاوير

    بيمارستان اسب ها

    بيمارستان اسب ها + تصاوير

    بيمارستان اسب ها

    بيمارستان اسب ها + تصاوير

    بيمارستان اسب ها

    + مسلم جعفري 

    در ذيل شعري از مرحوم قيصر امين‌پور، شاعر معاصر و انقلاب اسلامي آورده شده که تاکنون در هيچ کتابي منتشر نشده است:

    بر تير نگاه تو دلم سينه سپر کرد

    تير آمد و از اين سپر و سينه گذر کرد

    چشم تو به زيبايي خود شيفته‌تر شد

    همچون گل نرگس که در آيينه نظر کرد

    با عشق بگو سر به سر دل نگذارد

    طفلي دلکم را غم تو دست به سر کرد

    گفتيم دمي با غم تو راز نهاني

    عالم همه را شور و شر اشک خبر کرد

    سوز جگرم سوخته دامان دلم را

    آهي که کشيديم در آيينه اثر کرد

    يک لحظه شدم از دل خود غافل و ناگاه

    چون رود به دريا زد و چون موج خطر کرد

    بي‌صبر و شکيبم که همه صبر و شکيبم

    همراه عزيزان سفر کرده، سفر کرد

    بايد به ميانجي گري يک سر مويت

    فکري به پريشاني احوال بشر کرد

    شعري منتشرنشده از قيصر امين‌پور به همراه دستخط وي

    + مسلم جعفري 

    در ذيل شعري از مرحوم قيصر امين‌پور، شاعر معاصر و انقلاب اسلامي آورده شده که تاکنون در هيچ کتابي منتشر نشده است:

    بر تير نگاه تو دلم سينه سپر کرد

    تير آمد و از اين سپر و سينه گذر کرد

    چشم تو به زيبايي خود شيفته‌تر شد

    همچون گل نرگس که در آيينه نظر کرد

    با عشق بگو سر به سر دل نگذارد

    طفلي دلکم را غم تو دست به سر کرد

    گفتيم دمي با غم تو راز نهاني

    عالم همه را شور و شر اشک خبر کرد

    سوز جگرم سوخته دامان دلم را

    آهي که کشيديم در آيينه اثر کرد

    يک لحظه شدم از دل خود غافل و ناگاه

    چون رود به دريا زد و چون موج خطر کرد

    بي‌صبر و شکيبم که همه صبر و شکيبم

    همراه عزيزان سفر کرده، سفر کرد

    بايد به ميانجي گري يک سر مويت

    فکري به پريشاني احوال بشر کرد