• وبلاگ : وبلاگ اختصاصي روستاي بنار آب شيرين
  • يادداشت : مسلم جعفري
  • نظرات : 1 خصوصي ، 13 عمومي

  • نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + جعفري 

    خانمانسوز بود، آتش آهي گاهي ناله اي مي شکند پشت سپاهي گاهي
    گر مقدر بشود، سلک سلاطين پويد سالک بيخبر خفته براهي گاهي
    قصه يوسف و آن قوم چه خوش پندي بود بعزيزي رسد افتاده بچاهي گاهي
    هستيم سوختي ازيکنظراي اختر عشق آتش افروز شود برق نگاهي گاهي
    روشني بخش از آنم که بسوزم چون شمع روسپيدي بود از بخت سياهي گاهي
    عجبي نيست، اگر مونس ياراست رقيب بنشيند بر گل هرزه گياهي گاهي
    چشم گريان مرا ديدي و لبخند زدي دل برقصد ببر از شوق گناهي گاهي
    اشک در چشم، فريبنده ترت مي بينم در دل موج ببين صورت ماهي گاهي
    زرد رويي نبود عيب ،مرانم ازکوي جلوه بر قريه دهد خرمن کاهي گاهي
    دارم اميد که با گريه دلت نرم کنم بهر طوفانزده سنگي است پناهي گاهي
    پاسخ

    آقاي جعفري عزيز از اين كه ازمعيني كرمانشاهي شعرفرستاده ايد دستت دردنكند. هنوزازخاطرات زيبابرايمان بفرست .