• وبلاگ : وبلاگ اختصاصي روستاي بنار آب شيرين
  • يادداشت : نخل ِشكربار ِ بنار
  • نظرات : 0 خصوصي ، 5 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    نامه يک پسر عاشق به دختر مورد علاقه اش، لطفا تا آخرشو بخوانيد تا متوجه عشق پسر به دختر مورد علاقه اش شويد.

    براي راحتتر خواندن متن به شماره توجهي نکنيد.

    1- محبت شديدي كه صادقانه به تو ابراز ميكردم
    2- دروغ و بي اساس بود و در حقيقت نفرت من نسبت به تو
    3- روز به روز بيشتر مي شود و هر چه بيشتر تو را مي شناسم
    4- به پستي و دورويي تو بيشتر پي ميبرم و
    5- اين احساس در قلب من قوت ميگيرد كه بالاخره روزي بايد
    6- از هم جدا شويم و ديگر من به هيچ وجه مايل نيستم كه
    7- شريك زندگي تو باشم و اگرچه عمر دوستي ما همچون عمر گلهاي بهار كوتاه بود اما
    8- توانستم به طبيعت پست و فرومايه تو پي ببرم و
    9- بسياري از صفات ناشناخته تو بر من روشن شد و من مطمئنم
    10- اين خودخواهي ، حسادت و تنگ نظري تو را هيچ كس نميتواند تحمل كند و با اين وضع
    11- اگر ازدواج ما سر بگيرد ، تمام عمر را
    12- به پشيماني و ندامت خواهيم گذراند . بنابراين با جدايي ازهم
    13- خوشبخت خواهيم بود و اين را هم بدان كه
    14- از زدن اين حرفها اصلا عذاب وجدان ندارم و باز هم مطمئن باش
    15- اين مطالب را از روي عمق احساسم مينويسم و چقدر برايم ناراحت كننده است اگر
    16- باز بخواهي در صدد دوستي با من برآيي . بنابراين از تو ميخواهم كه
    17- جواب مرا ندهي . چون حرفهاي تو تمامش
    18- دروغ و تظاهر است و به هيچ وجه نميتوان گفت كه داراي كمترين
    19- عواطف ، احساسات و حرارت است و به همين سبب تصميم گرفتم براي هميشه
    20- تو و يادگار تلخ عشقت را فراموش كنم و نمتوانم قانع شوم كه
    21- تو را دوست داشته باشم و شريك زندگي تو باشم


    و در آخر اگر ميخواهي ميزان علاقه مرا به خودت بفهمي از مطالب بالا فقط شماره هاي فرد را بخوان



    1.کدوم دانش آموز خسته و خواب آلود بنظر ميرسد؟


    2.کدوم هاشون دوقلو اند؟

    3.چند تا زن در عکس ديده ميشه؟

    4.چند نفرشون خوشحال اند؟

    5.چند نفرشون ناراحت اند؟

    واااااااااااااااااااااااااااااااااااااااي اينا خييييييييييييييييييييييلي شبيه هم هستن!!!!!!!!!!!!!!
    .blogfa.com

    روزي عارف پيري با مريدانش از کنار قصر پادشاه گذر ميکرد.
    شاه که در ايوان کاخش مشغول به تماشا بود، او را ديد و بسرعت به نگهبانانش دستور داد تا استاد پير را به قصر آورند.


    عارف به حضور شاه شرفياب شد.

    شاه ضمن تشکر از او خواست که نکته اي آموزنده به شاهزاده جوان بياموزد مگر در آينده او تاثير گذار شود.

    استاد دستش را به داخل کيسه فرو برد و سه عروسک از آن بيرون آورد و به شاهزاده عرضه نمود و گفت: "بيا اينان دوستان تو هستند، اوقاتت را با آنها سپري کن."


    شاهزاده با تمسخر گفت: " من که دختر نيستم با عروسک بازي کنم! "


    عارف اولين عروسک را برداشته و تکه نخي را از يکي از گوشهاي آن عبور داد که بلافاصله از گوش ديگر خارج شد.


    سپس دومين عروسک را برداشته و اينبار تکه نخ از گوش عروسک داخل و از دهانش خارج شد.


    او سومين عروسک را امتحان نمود.


    تکه نخ در حالي که در گوش عروسک پيش ميرفت، از هيچيک از دو عضو يادشده خارج نشد.

    استاد بلافاصله گفت : " جناب شاهزاده، اينان همگي دوستانت هستند، اولي که اصلا به حرفهايت توجهي نداشته، دومي هرسخني را که از تو شنيده، همه جا بازگو خواهد کرد و سومي دوستي است که همواره بر آنچه شنيده لب فرو بسته "

    شاهزاده فرياد شادي سر داده و گفت: " پس بهترين دوستم همين نوع سومي است و منهم او را مشاور امورات کشورداري خواهم نمود. "

    عارف پاسخ داد : " نه " و بلافاصله عروسک چهارم را از کيسه خارج نمود و آنرا به شاهزاده داد و گفت: " اين دوستي است که بايد بدنبالش بگردي " شاهزاده تکه نخ را بر گرفت و امتحان نمود. با تعجب ديد که نخ همانند عروسک اول از گوش ديگر اين عروسک نيز خارج شد، گفت : " استاد اينکه نشد ! "


    عارف پير پاسخ داد: " حال مجددا امتحان کن " براي بار دوم تکه نخ از دهان عروسک خارج شد. شاهزاده براي بار سوم نيز امتحان کرد و تکه نخ در داخل عروسک باقيماند

    استاد رو به شاهزاده کرد و گفت: " شخصي شايسته دوستي و مشورت توست که بداند کي حرف بزند، چه موقع به حرفهايت توجهي نکند و کي ساکت بماند.

    راستي يادم رفت آدرس وبم راتقديم نمايمrouzbeh1336.blogfa.com

    بسيار شيرين ودل چسب بود لذت بردم راستي چنانچه مايل باشيدّه آدرس ذيل رفته واز داستانهاي آموزنده اي که هست استفاده کنيد هم بنده راسربلند ميکنيد وهم عزيزان ديگر استفاده ميبرند تشکر وسپاس مجد داز وب پرمحتوا وزيباي بنارانه.دوستدار تمام همولايتيها احمد روزبه