• وبلاگ : وبلاگ اختصاصي روستاي بنار آب شيرين
  • يادداشت : پيام هاي نوروزي
  • نظرات : 0 خصوصي ، 4 عمومي

  • نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + احمد روزبه 

    اعتباري به خروس سحري نيست دگر

    كوك كن ساعتِ خويش !
    اعتباري به خروسِ سحري، نيست دگر
    دير خوابيده و برخاسـتنـش دشـوار است
    كوك كن ساعتِ خويش !
    كه مـؤذّن، شبِ پيـش
    دسته گل داده به آب
    و در آغوش سحر رفته به خواب
    كوك كن ساعتِ خويش !
    شاطري نيست در اين شهرِ بزرگ
    كه سحر برخيزد
    شاطران با مددِ آهن و جوشِ شيرين
    دير برمي خيزند
    كوك كن ساعتِ خويش !
    كه سحرگاه كسي
    بقچه در زير بغل،
    راهيِ حمّامي نيست
    كه تو از لِخ لِخِ دمپايي و تك سرفه ي او برخيزي
    كوك كن ساعتِ خويش !
    رفتگر مُرده و اين كوچه دگر
    خالي از خِش خِشِ جارويِ شبِ رفتگر است
    كوك كن ساعتِ خويش !
    ماكيان ها همه مستِ خوابند
    شهر هم . . .
    خوابِ اينترنتيِ عصرِ اتم مي بيند
    كوك كن ساعتِ خويش !
    كه در اين شهر، دگر مستي نيست
    كه تو وقتِ سحر، آنگاه كه از ميكده برمي گردد
    از صداي سخن و زمزمه ي زيرِ لبش برخيزي
    كوك كن ساعتِ خويش !
    اعتباري به خروسِ سحري نيست دگر
    و در اين شهر سحرخيزي نيست