نام:
ايميل:
سايت:
   
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
  
  
 
+ جعفري 


+ جعفري 


+ جعفري 

ارم نيوز : در اين مراسم ازدواج که در توکيو برگزار شد، عروس و داماد تصميم گرفتند مراسم عقد آنها توسط يک روبات سخنگو برگزار شود و او شاهد عقد آنها باشد

يک روبات شبه انسان مراسم عقد يک زوج ژاپني را برگزار کرد.

به گزارش برنا، در اين مراسم ازدواج که در توکيو برگزار شد، عروس و داماد تصميم گرفتند مراسم عقد آنها توسط يک روبات سخنگو برگزار شود و او شاهد عقد آنها باشد، زيرا آنها به خاطر علاقه مشترک به روبات ها با هم آشنا شده اند.

+ جعفري 

عارف قزويني، شاعر و ترانه سراي مشهور دوران مشروطه، دلباخته افتخار السلطنه دختر ناصرالدين شاه بود.

عارف قزويني به خاطر همين دلدادگي، تصنيف زيباي «افتخار آفاق» را به نام وي مي‌سرايد:


افتخار همه آفاقي و منظور مني
شمع جمع همه عشاق به هر انجمني
ز چه رو شيشه ي دل مي‌شکني
تيشه بر ريشه ي جان از چه زني؟
سيم اندام ولي سنگ دلي
سست پيماني و پيمان شکني ...

ملاقات‌هاي افتخار السلطنه و عارف در مجالس بزمي‌ صورت مي‌گيرد که شوهر افتخار السلطنه «نظام السلطان»، دوست صميمي‌ عارف آن را بر پا مي‌کرده و به قولي خودش به دست خود تيشه به ريشه‌ي زندگي اش مي‌زند و الحق و الانصاف عارف هم حق دوستي را به کمال و تمام ادا مي‌کند!

در همان بزم‌هاي سه نفره، نه تنها با ايما و اشاره و شعر‌هاي پرشور عاشقانه دل همسر دوست صميمي‌اش را از راه به در مي‌برد، بلکه خودش هم آنچنان دلباخته مي‌شود که آرزو مي‌کند جاي نظام‌السلطان باشد. بطوريکه در يک تصنيف فرياد مي‌زند که «اگر عارف، نظام‌السطان شود، چه ميشه؟».

کم کم نظام السلطان از اين شعرها و آن نگاه‌ها و آه‌ها، پي به عمق فاجعه مي‌برد و مي‌فهمد که چه آتشي روشن کرده اما برنامه‌هاي بزم همچنان بر اثر مکر زنانه‌ي افتخار السلطنه ادامه مي‌يابد.

نظام‌السلطان ناچار بود در اين بزم‌هاي سه نفره شرکت کند اما جرأت نمي‌کرد حتا براي قضاي حاجت هم لحظه اي مجلس را ترک کند. تا اينکه يک شب هر چه مقاومت مي‌کند، فايده اي نمي‌بخشد و ناچار مي‌شود که براي چند لحظه اي برود و زود برگردد. اما هنگام بازگشت با آنچه که نبايد، روبرو مي‌شود و و دوست عزيز و همسر زيبايش را در حالتي نامناسب مي‌بيند.

البته نظام السلطان چيزي به روي خود نمي‌آورد و با خونسردي مجلس بزم آن شب را بي آنکه خم به ابرو بياورد، به پايان مي‌رساند. به اين ترتيب بزم‌هاي سه نفره برچيده مي‌شود، اما عارف از اين عشق دست بر نمي‌دارد و مرتب تصنيف‌هاي عاشقانه به اسم افتخار السلطنه مي‌سرايد. اين تصنيف‌ها به گوش زن و شوهر مي‌رسد و زن را دل شيفته‌تر و شوهر را خشمگين‌تر مي‌کند.

افتخار‌السلطنه که ديگر در مقابل اين عشق طاقت نداشت، يک روز با احتياط به همسر مي‌گويد که چون عارف وضع زندگي‌اش خوب نيست، يک شب او را دعوت کند و به رسم صله به او مقداري کمک برساند.

نظام السلطان که دل پر دردي از دوست ناجوانمرد خود دارد، اينجا ديگر رگ غيرتش به جوش مي‌آيد و مي‌گويد «لازم به دلسوزي شما نيست، آن صله‌هايي که شما مي‌خواهيد به عارف بدهيد، او از زنان زيباي ديگر مي‌گيرد!»

+ قاسم 
درود بر استاد هميشه افتخارآفرين.موفقيت شما،موفقيت ماست.اين موفقيت را به شما،مردم روستاواهالي هنردوست تبريك وتهنيت عرض مي كنم.
پاسخ

قاسم عزيزسلام. من ازهمه كمترم وخاك پاي همه ام.