بسياري آدميان شيفته و تشنه «روزگار از دست رفته» و هر آنچه نسبتي با آن داشته باشد، هستند. اينان خودآگاهانه و نيمه خودآگاهانه از اکنون مي گريزند تا به گذشته هاي رويايي آرماني ساخته شان پناه برند. بر اين پايه، در بازار اشياي دست چندم کلاسيک و آنتيک، فروشندگان و خريداران کم شمار نبوده و نيستند. اگر آنان را که به دنبال به چنگ آوردن هويت خانوادگي و خانداني قديمي و اصيل براي خود هستند، از اين بازار پرغوغا و هياهو کنار بگذاريم، مجموعه داران خرد و سترگ فراواني عمري را به دلدادگي به سمساري دلنشين و دوست داشتني خود مي گذرانند.غلامي جان
بسيارمواقع علي الخصوص که درمحل کار بسر ميبرم دربستر استراحت به دور دستها رفته ودرکنار همه وبه ياد همه ونهايتا پرواز کنان بربالاي بام خانه قديمي خودمان واهل روستا که البته سالها دور همگي درصفا وصميميت (ببخشيد) درکنار هم زندگي ميکردند نشسته وسرکي در اطاق بنشين زده وهمه اهل منزل راميبينم .يادم مياد در زمان خواب همگي بخاطر اينکه مشغول باشيم تا خوابمان ببرد شروع ميکرديم به سئوالي به اين مضمون .که کهدون نفري بعدي ميگفت چه توميدون .ميگفتم خونه اي داريم پر ميدون . اون ميگفت چه داره من ميگفتم مثلا سه مرد و دوزن در حياطشو ن هم حيرون باز ميشه خلاصه مابقي به همديگر کمک ميکردند تا او خونه اي که مورد نظر من بود پيدا ميکردند .چرا چون جريان همون صفا وصميميت ويکرنگي درميان بود حالا چي ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟