بر صحن غريب الغربا ميآيد
در زير لبش -خدا خدا -، ميآيد
او عاشق شهرت قشنگي شده است
تا ضامن آهوست رضا(ع) , ميآيد
5
بغض چمدان و آه راه آهن و من
اين چند قدم به راهِ راه آهن و من
دل بال زده سمت خراسان، مانده
-يک کوپه و ايستگاهِ راه آهن و من