سفارش تبلیغ
صبا ویژن

شهیدان از می توحید مستند / شهیدان سرخوش از جام الستند

نمردند و نمی میرند هرگز / شهیدان زنده ی جاوید هستند

هفته دفاع مقدس گرامی باد

زندگی نامه شهید حسنعلی صداقت

نام پدر:غلامشاه /تاریخ تولد1/1/1337 محل تولد:صفی آباد/ میزان تحصیلات:متوسطه/ وضعیت تاهل:مجرد /تاریخ شهادت:8/1/1360 محل شهادت:آبادان/ محل دفن:صفی آباد

در اولین روز فروردین سال 1337 در روستای صفی آباد ازتوابع شهرستان دشتستان دیده به جهان گشود،نامش را حسنعلی نهادند تا سند وفاداری خود را به خاندان عصمت وطهارت ابراز دارند.حسنعلی همچون سایر کودکان روستا زندگی را درکوچه های خاکی تجربه کرد.فقر ومحرومیت بر روستا حاکم بود وهیچگونه امکانات آموزشی و... در روستا وجود نداشت.پدرش در کودکی وی محفل گرم خانواده را ترک کرد وبه دیار ابدی پیوست.مادر نیز مدتی بعد بنا به وظیفه شرعی خود ازدواج کرد.مادربزرگ وعمه وی مسئولیت سنگین تربیت حسنعلی رابه عهده گرفتند.روستای صفی آباد آن موقع حتی از داشتن یک مدرسه ابتدایی نیز محروم بود،بنابراین بچه های این روستا برای کسب علم با پای پیاده یا بعضا با دوچرخه راهی بنارآبشیرین می شدند.صبح می رفتند وعصر بر می گشتند، گرما و سرما هم به حالشان فرقی نداشت.باپایان یافتن تحصیلات ابتدایی حسنعلی راه طولانی تری درپیش داشت.وی برای ادامه تحصیل به روستای زیارت وسپس برای ادامه تحصیل در مقطع دبیرستان عازم آبپخش شد.حسنعلی مجبور بود با دوچرخه تا بنارآبشیرین برود وازآنجا با گذر از رودخانه به روستای بنار سلیمانی برود وسپس با پیاده روی فراوان خود را به جاده ی اصلی برساند واز آنجا به آبپخش برود،به هرحال همه این موانع ومشکلات نتوانست در عزم راسخ حسنعلی برای ادامه تحصیل خللی وارد کند.باشروع جنگ تحمیلی وتجاوز رژیم بعث عراق به میهنمان عزم حسنعلی برای دفاع از دستاوردهای نظام قوی و مستحکم تر گردید.درسال1359به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی پیوست.طی 50روز آموزش نظامی را فراگرفت تا باآمادگی کامل در جبهه ها حضور پیدا کند.درطول دوران آموزشی از ارتفاع سقوط کرد وبا افتادن بر روی آهن آلات صورتش به شدت آسیب دید ولی این موضوع را از مادربزرگش پنهان نمود.مدت زمانی در بوشهر به رسالت پاسداری پرداخت.خود را آماده حضور در جبهه نموده بود ولی نمی توانست عاطفه مادربزرگ را نادیده بگیرد. به همین خاطر تحت عنوان ماموریت به تهران عازم جبهه گردید.وقتی پا به جبهه گذاشت که هنوز جنگ وارد مراحل هجومی،آن هم توسط نیروهای مردمی نشده بود.او به همراه تعدادی دیگر از پاسداران درجبهه جنوب به دفاع از آبادان برخاست.پس از حدود چهل روز از حضور قهرمانانه اش در جبهه در هشتم فروردین ماه 1360 در حالی که بیست وسومین بهار زندگیش را سپری می کرد یکی از همرزمانش به وسیله ترکش به شدت مجروح می شود.حسنعلی با دیدن این صحنه سریع خود را به همرزمش می رساند. مجروح مرتب احساس عطش ودرخواست کمک می کرده است. درلحظاتی که حسنعلی مشغول امدادرسانی به همرزم مجروحش بوده یک ترکش به گلوی او اصابت می کند وبه فیض شهادت نایل می شود. عمه شهید زنی فداکار وصبور بود. اوسال ها پس ازشهادت برادرزاده اش برسرمزار شهید می رفت.او درسال های آخر عمر بینایی خود را ازدست داد. در عین حال پنجشنبه ها با مرور خاطرات شیرین دلبندش درخانه فاتحه ای نثار روح بزرگ او می کرد.عمه افتخارش به این بود که فرزندی را دراوج فقر و محرومیت وسختی تربیت کرد تا در دانشگاه امام حسین(ع)فارغ تحصیل شود ومدرک خود را باخون امضا کند. روحش شاد ویادش گرامی باد.............شادی روح شهدا صلوات





تاریخ : چهارشنبه 92/7/3 | 7:3 عصر | نویسنده : بنارانه | نظرات ()
.: Web Themes By Akj :.