سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 

خبری

خبری

..... پس از آن و در مرحله ای دوم ، بنار در غرب مکان فعلی روستا شکل گرفت . آنچه می توان حدس زد این است که این جابه جایی ، در پی حوادثی طبیعی و شاید سیاسی که بر مردم رفته و منجر به کم رونق شدن بازار شده ، اتفاق افتاده باشد . این حوادث می تواند تبعات ورود اعراب به منطقه و از بین رفتن رونق بازار زیارت نیز باشد . علاوه بر آن ، این جابه جایی شاید...



 برای گریز از مشکلات خطر سیلاب در زمستان ها و فصل بارندگی ، دشواری عبور و مرور خاصه در فصل زمستان   به علت شورزار بودن زمین های آن مکان ، نیز به خاطر نزدیک شدن به رودخانه و دسترسی آسان تر به آب  ، استفاده ی بهینه و به موقع از رودخانه به عنوان حمام تابستانه و .... نیز بوده باشد . آنچه قطعی است این است که اهالی بنار به صورت دسته جمعی مهاجرت کرده و چند صد متر به سمت شمال آمدند و درحاشیه ی آب و رو به روی باغ کنونی محمد جعفر غلامی و درست روی کمر رودخانه و چسبیده به آب سکنی گزیدند . احمد نعمتی  نقل می کند که کربلایی خدارحم گفته : « یادم است که من بچه بودم و رودخانه زیرکمربود و ما ، در رودخانه شنامی کردیم .» این سخن کربلایی خدارحم نشان می دهد که رودخانه حداقل تا 150 سال پیش نیز زیر کمر و چسبیده به بنار جاری بوده و مردم نیز همیشه با آن ارتباط تنگاتنگی داشته اند .  می توان حدس زد که این مهاجرت نزدیک به هفت تا هشت قرن پیش انجام شده و مردم در حاشیه ی رودخانه سکنی گزیده بودند . بنابراین در مرحله ی دوم ، بنار ، در چند صد متری غرب بنار فعلی شکل گرفت . در آن زمان ، مردم  هنوز فن کوزه گری و سفال سازی را می دانستند اما در روستای جدید نتوانستند به نحو شایسته ای  ساخت آن را ادامه بدهند  و بیشتر به کارهای کشاورزی و دامداری پرداختند تا بدان جا که  سفالگری نه تنها رونق پیشین را باز نیافت بلکه  اندک اندک به طور کامل فراموش شد .  من خود در روزگار کودکی ، بارها و بارها سفال ،  کوزه های شکسته و جای تنور را درآن مکان مشاهده کرده بودم ولی امروزه آثارموجود درسطح زمین ازبین رفته اند . علاوه بر آن ، تاچند دهه پیش نیزآثارعمران و آبادی در آن ناحیه به وفور یافت می شد . کربلایی احمدنعمتی ، کشاورزی که خود با تراکتور بسیاری از زمین های بنار را شخم زده می گوید:  « هنگام شخم زدن درآن محدوده، خشت های پایه ی دیوارها پیدا بوده وحدود سی – چهل   خانه دورهم جمع بودند . » درکِنار روستا ، گدارگاهی بود  که مردم ازآن طریق به ساحل رود رفته ودرآب شنا می کردند . درحاشیه ی آن گدار، پیرزنی معروف به« دی احمدو » زندگی می کرد که  معمولاً گِرده وبَلبَل می پخت  . وی پیرزنی بسیارسخاوتمند بود وهرکسی ازکنار کلبه ی اوعبورمی کرد ، وی را به گرده های نان دعوت می نمود . بعدازمرگ پیرزن ، آن گدار، به « دره ی دی احمدو »  مشهورگشته  واین نام تا هم اکنون نیز هم چنان باقی مانده است . همچنین در همین ناحیه ، تا چند دهه پیش، درخت کُناری وجود داشت که به  (کـُنار ِ گــَروgaru  ) معروف بود .  مردمان نسل های پیشین به آن  کـُنارِ کربلایی عبدالعلی می گفتند . این درخت درست در محدوده ی روستا و در منزل کربلایی عبدالعلی  کدخدای آن روز بنار قرار داشته است .     کـُنار مورد نظر یک بار بر اثر توفان شدید بهمن ماه سال 1354 شکسته شد  و شاخه های نازک و فرعی آن هم در دهه های بعدی به طور کامل از بین رفت  . در محدوده ی آن درخت ،  آثار دیوارهای کوتاه فروریخته ی  خشت خام ، تا حدود سال 1300 شمسی در بعضی از جاها به وضوح مشخص بود  ولی بر اثر باد و باران و تابش آفتاب و سیل و تبدیل شدن آن مکان به زمین های زراعی و شخم زدن های پیاپی ، به مرور زمان محو شد . به هر حال برای پیشینیان ، زندگی در حاشیه ی آب ، به شادمانی ادامه داشت اما کسانی که در حاشیه ی رودخانه زندگی کرده اند ، با وجود مهر و محبتی که دیده اند ،  گاه مورد خشم نیز واقع شده و خانه و کاشانه ی خود را از دست داده اند . لذا می توان حدس زد که آب ،  بارها و بارها  نیاکانمان را تهدید به مرگ کرد تا این که بالاخره  در زمستانی پر باران ، رودخانه ی غران و  ویرانگر آسایش از مردم ربود و بساط زندگی ساده ی آنان را  در هم پیچید تا بزرگان بنار این بار پس از فکری اساسی ،  دوباره اقدام به مهاجرتی چند باره کنند . مهمترین عامل مهاجرت  مردم  بنارآب شیرین  به مکان فعلی ، در امان ماندن از هجوم آب رودخانه بود . این حدس زمانی تقویت می شود و به یقین می پیوندد که مکان کنونی بنار آب شیرین را با دقت بیشتر مورد بررسی قرار بدهیم تا رمز این  مهاجرت را کشف کنیم .

ادامه دارد



 از معتمدان روستا

 گفتگو با کربلایی احمد نعمتی

 گفتگو با کربلایی احمد نعمتی

 گداردراصل به محلی می گویندکه بتوان درآن جاازآب رودخانه گذشت ولی دربنارعلاوه برمعنی فوق، به معنی راهی هموارکه ازآن راه بتوان به لب رودخانه رسیدنیز به کارمی رود.

 مادر احمد 

 نوعی نان کوچک و ضخیم محلی

 - konaar-e-garu -کـُناری درغرب دبستان بناروسمت شمال جاده ی بناروصفی آبادکه چندسال پیش آن راازبین بردند .

 [8] از گفتار محمد جعفر غلامی                                                                                                                                                  

 گفتگو با محمد جعفر غلامی

 





تاریخ : چهارشنبه 99/3/28 | 10:21 عصر | نویسنده : بنارانه | نظرات ()
.: Web Themes By Akj :.